صفورا چریکی
بوتههای سرخ آتش. زنان و مردانی که دست در دست هم آواز میخوانند، گرداگرد آتش میرقصند و از هفت کپهی آتش میگذرند، همه حکایت از آیین چهارشنبه سوری دارد.
در ایران باستان، آتش نماد پاکی است. سیاوش برای اثبات بیگناهی خود از آتش گذشت. آتش مقدس زردشت، در آتشکدهی یزد ۱۵۰۰ سال است که خاموش نشده. آتش افروختن بر پشتبامها و کوی و محلات به هنگام جنگ در میان ایرانیان مرسوم بوده.
اما حالا دیگر هیچ خبری از مراسم سنتی چهارشنبه سوری و قاشقزنی نیست. مگر در روستاهای دور افتاده در ایران. کپههای آتش توی دههی هفتاد و هشتاد جای خودش را به بمبها دستساز، کوکتل مولوتف، ترقههای چند زمانه، نارنجک و پرتاب کپسول گاز داد. چون بالاخره باید راهی باشد که قشر ناراضی جامعه، جامعهای که از کمترین میزان شادی محروم شده، ابراز وجود کند.
چهارشنبه سوری، توی دو دهه اخیر، مثل یک جور لجاجت اجتماعی در برابراقتدار نیروی سرکوبگر رژیم برگزار شده است. هرچه پر سر و صداتر، خشنتر و خطرناکتر. به طوری که در سهشنبهی آخر سال وقتی توی خیابانهای شهرهای ایران راه میروی، انگار که وسط خط مقدم جنگ هستی. از هر طرف صدای شلیک و انفجار به گوش میرسد. صدای برخورد بمبهای دستساز، صدای خشم خاموش مردمی است که سالها سرکوب و تحقیر و خفقان را تحمل کردند. چهارشنبه سوری حالا به یک جور دهانکجی جامعه به حاکمیت تبدیل شده است و همین ترس رژیم را از این روز بیشتر میکند. مردم در حالت آماده باش هستند.
در همین هنگامهی انقلاب زن، زندگی، آزادی، مردم در خیابانها به رسم اعتراض آتش روشن میکنند. هر جا شعلهی آتشی زبانه میکشد، شعارها با قدرت بیشتری حاکمیت را نشانه میگیرد. تصویر زنانی که دور آتش میرقصند و روسریهای خود را به دست آتش میسپارند در شبکههای اجتماعی وایرال میشود. آتش زیبا و ویرانگر است.
نیکا شاکرمی یکی از معروفترین کسانی است که روسری خود را در آتش سوزاند. رسم سوزاندن پلیدیها در آتش انگار که همیشه در کدهای ژنتیکی ایرانیان حمل شده است.
چهارشنبه سوری سال ۸۸ یکی از چالشیترین چهارشنبههای سال در دوران جمهوری اسلامی است. شاید حتا لقب سیاسیترین چهارشنبه سوری را بتوانیم به آن بدهیم. دستگیر شدگان آن شب، ۲۶ اسفند ۸۸، شب سال نو را توی بازداشتگاهها و زندانها گذراندند فقط به جرم برگزاری چهارشنبه سوری! از آن پس ترس رژیم از این شب بیشتر شده است.
یا حتا پیشتر از آن، چهارشنبه سوریهای دههی شصت. ماشینهای کمیته که محله به محله میچرخیدند تا آتش جشن و شادی را خاموش کنند و دختران و پسران جوان را به جرم شادی دستگیر کنند. ماشینهای کمیته با نوای آهنگران برای خاموشی صدای ایران. شاید بتوان یکی از دلایل دگردیسی این جشن زیبا و سنت پیش از نوروز را همین خفقان دههی شصت دانست.
آخوندها و مراجع اسلامی، از زمان حاکمیت خلفای عباسی بر ایران تا زمان حاکمیت جمهوری اسلامی با همهی رسوم ایرانی مخالفت کردهاند. همیشه تلاش کردهاند که آن جشن یا رسم را کمرنگ، دیگرگونه و یا حذف کنند. از سال ۵۷ خورشیدی، رژیم سعی داشته که در ایران هم مثل سایر کشورهای اسلامی به جای نوروز، عید غدیر و قربان و فطر را عید رسمی قرار بدهد. اصلا جای تعجب ندارد که بخواهند با جشن چهارشنبه سوری هم مخالفت کنند.
چهارشنبه سوری از دو واژهی چهارشنبه و سوری تشکیل شده است. بعضیها سور را معادل جشن و شادی میدانند. بعضی هم سوری را برگرفته از کلمهی پهلوی SUR به معنی سرخ میدانند. مثل سهرودی، گل سرخ. چهارشنبهی سوری یا چهارشنبهی سرخ ، سرخ همچون آتش.
قدیمیترین متنی که به چهارشنبه سوری اشاره کرده، کتاب تاریخ بخارا نوشتهی نوح بن نصر سامانی است. البته به جای کلمهی چهارشنبه سوری از عبارت « عادت قدیم» استفاده کرده است. که خودش نشان میدهد که این جشن تاریخ دیرینهای دارد.
قبل از حملهی اسلام به ایران، ایرانیان در پایان هر ماه یک جشن برگزار میکردند. که به مروز زمان یازده جشن دیگر حذف شد و یکی که همان جشن آخرین ماه سال باشد ماند. جشن چهارشنبه. مردم بر بالای بامها یا توی هر محله آتش روشن میکردند و کوزههای قدیمی را در آتش میانداختند. این رسم علاوه بر کارکرد اجتماعی، کارکرد بهداشتی هم داشت.
قشر مذهبی، مراسمهای جشن و سرور که در آن مرد و زن آزادانه در کنار هم شاد باشند و برقصند را مخالف با احکام شریعت اسلام میدانند ؛ پس همین میشود اولین دلیل برای انزجار از چهارشنبه سوری؛ شاد بودن.
افرادی همچون آخوند خامنهای و مرتضی مطهری همیشه و آشکارا چهارشنبه سوری را امری خرافی، مستلزم ضرر و فساد و مربوط به احمقها دانستهاند.
در شاهنامه فردوسی، وقتی فریدون بر ضحاک پیروز میشود، همه جا آتش روشن میکنند یا به بیان خود فردوسی «آتش آراستند». این نشان میدهد که ایرانیها از دیرباز در جشن پیروزی بر اهریمن از آتش استفاده میکردند. آتش نماد پیروزی پاکی بر پلیدی است. همانطور که هرودت مورخ هم گفته است: پارسیان آتش را جوهر الهی میدانند.
همین باعث میشود که انگارهی آتش پرست بودن ایرانیان تقویت شود و برخی از مراجع دین اسلام، جشن چهارشنبه سوری را به نوعی جشنی برای پرستش آتش و معادل شرک تعبیر کنند. همانطور که ناصر مکارم شیرازی آن را حرام و یک سنت خرافی اعلام کرده است.
علاوه بر این، ایرانیان رسم داشتند که در هنگامهی جنگ و قیام آتش افروزی کنند. بر بامها آتش روشن کنند و به این ترتیب اعلام « آماده باش »کنند. همانطور که در خیزشهای سراسری سالهای اخیر بارها شاهد آتشافروزی در خیابانهای شهرهای مختلف ایران بودیم.
انگار که مردم با پریدن از روی آتش، با دیدن تندی زبانههای آتش، ترس را کنار میگذارند و دلشان گرم میشود به هم. جمهوری اسلامی در دهههای اخیر از هرگونه تجمعی ترسیده است. چهارشنبهسوریهای سالهای اخیر در ایران مفصلتر از همیشه برگزار میشود و هر آن ممکن است یکی در آن میانه شعاری علیه حاکمیت بدهد. آن سرخی تحریک کنندهی زبانههای آتش ، سلاح آتش، سلاحهای دیگر مثل مواد منفجره، مواد آتش افزا و خشم که زبانه میکشد عوامل ترس و نفرت حاکمیت از شب چهارشنبه سوری است. گازهای اشک آور رژیم به دلیل وجود آتش در این شب هیچ اشکی را از هیچ چشمی جاری نمیکنند.
چهارشنبه سوری در ایران دیگر نه یک سنت ایرانی پیش از نوروز، که به راهی برای بیان نفرت از حاکمیت تبدیل شده است.