مهدی خلجی
«در بین همهی علوم عقلی (پیشینی) فقط ریاضیات را میتوان یاد گرفت، اما هرگز فلسفه را نمیتوان یاد گرفت (مگر به شیوهی تاریخی)؛ بلکه تا آنجا که به عقل مربوط میشود، آنچه حداکثر میتوان یاد گرفت، فقط فلسفیدن است.» ایمانوئل کانت[۱]
«آنچه برای من اهمیت دارد فهمیدن است. برای من اندیشیدن موضوع کاوش برای این فهم است، بخشی از فرایند فهمیدن است…. بعضی چیزها صورتبندی میشوند. اگر من حافظهای به آن خوبی داشتم که هرچه را میاندیشیدم به خاطر میسپردم، خیلی بعید میدانم که دیگر دست به قلم میبردم. خودم میدانم چقدر تنبلام. آنچه برای من اهمیت دارد خود فرایند اندیشیدن است. مادامی که بتوانم به چیزی بیندیشم، شخصاً خیلی راضیام. اگر بعد از آن بتوانم فرایند فکری خودم را به درستی در نوشتن بیان کنم، رضایتام مضاعف میشود.» هانا آرنت[۲]
امسال کتاب آیشمان در اورشلیم اثر هانا آرنت، پس از حدود شصت سال، به فارسی درآمد، و عجبتر آنکه فقط طی چند ماه به چاپ نهم رسید! توضیح این نوع اشتیاق اغراقگونه و موسمی به یک نویسنده-فیلسوفِ فرنگی در ایرانِ پس از انقلاب گرچه آسان نمینماید، اما بدون سابقه و نظائر چشمگیر هم نیست.
مثلاً در نیمهی دههی هفتاد خورشیدی، مانی حقیقی ــ که بعدها به فیلمسازی و بازیگری شناخته شد ــ جستاری از میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی، را به صورت کتابی از انگلیسی به فارسی درآورد، پیش از آنکه هیچ یک از آثار مهم فوکو هنوز به فارسی برگردانده و در دسترس باشد: «این یک چپق نیست»، جستاری بود که فوکو با نظر به یکی از تابلوهای نقاشی رنه مگریت، نقاش سوررئالیست بلژیکی، دربارهی بحران بازنمایی (representation) نوشت. این جستار فقط در صورتی قابل فهم است که پیشتر مبانی و اصول فکری فوکو درک و فهم شده و آشنایی نزدیکی با کتابهای اصلی او دست داده باشد. آنچه از تابلوهای سوررئال مگریت دست کمی نداشت اقبال عمومی به این کتاب بود: از جمله، طبق گزارش شفاهی کتابفروشی در قم، تنها در یک بعدازظهر بیش از صدنسخه از این کتاب را طلاب حوزهی علمیهی قم خریدند. طبعاً فهم محتوای آن نه تنها برای اغلب آنان محال مینمود، که تب فوکوخوانی و تظاهر به فوکودانی هم چندی بیش نپایید، و با وجود ترجمهی پارهای از آثار اصلی فوکو، این فیلسوف پستمدرن از گردونهی مد روزِ محافل فرهنگی و دانشگاهی به سرعت بیرون افتاد. ادامه مطلب را اینجا بخوانید.
منبع: آسو