عزت طبائیان
سلام
زندگی زیبا و دوست داشتنی است. من هم مثل بقیه، زندگی را دوست داشتم. ولی زمانی فرا میرسد كه دیگر بایستی با زندگی وداع كرد. برای من هم آن لحظه فرا رسیده است و از آن استقبال میكنم. وصیتی خاص ندارم، ولی میخواهم بگویم كه زیباییهای زندگی هیچگاه فراموششدنی نیست. كسانی كه زنده هستند سعی كنند از عمر خود حداكثر بهره را بگیرند.
پدر و مادر عزیزم سلام
در زندگی برای بزرگ كردن من خیلی رنج كشیدید. تا آخرین لحظه دستهای پینهبستهی پدرم و صورت رنجكشیدهی مادرم را فراموش نمیکنم. میدانم كه تمامی سعی خود را برای بزرگ كردن من كردید ولی به هر حال روز جدایی لحظهای فرا میرسد و این اجتنابناپذیر است. با تمام وجودم شما را دوست دارم و از راهی كه شما را نخواهم دید شما را میبوسم. به خواهران و برادرانم سلام گرم مرا برسانید و آنها را ببوسید. دوستشان دارم. در نبودن من اصلا ناراحتی نكنید و به خود سخت نگیرید. سعی كنید با همان مهر و محبت همیشگیتان به زندگی ادامه دهید. به تمام كسانی كه سراغ مرا میگیرند سلام برسانید.
شوهر عزیزم سلام
هر چند كه زندگی كوتاهی داشتم و مدت بسیار كمی زندگی مشترك داشتیم ولی به هر حال دوست داشتم كه بیشتر میتوانستیم با هم زندگی كنیم ولی دیگر امكان ندارد. از راه دور دست تو را میفشارم و برایت آرزوی ادامهی زندگی بیشتری را میكنم هر چند كه فكر میكنم هرگز وصیتنامه مرا نبینی. با درود به تمامی كسانی كه دوستشان داشتم و دارم و خواهم داشت.
خداحافظ
* وصیتنامهی عزت طبائیان همسر مجید نفیسی، شاعر معاصر
در ۱۷ دی ۱۳۶۰ در زندان اوین تیرباران شد.
نام: عزت طبائیان
نام پدر: سید جواد
شماره شناسنامه: ۳۱۱۷۱