شش – در بررسی شعارها یک چیز آشکار می شود و آن شکستن یک تابوی دیرینه دینی و سنتی است که در بهره وری زبانی از گزاره های کفرآمیز علیه روحانیان به طور کلی و شخص آیتالله سیدعلی خامنهای به طور خاص نمود یافته است.
نشانه شناسی شعارهای خیزش مردمی ایران – ۶
برآیند
آرمان بنیادین شعارهای سیاسی همراه کردن مخاطبان است. این مخاطبان میتوانند دوست یا دشمن، هم میهن یا رقیب، هوادار ایدئولوژیک یا دشمن و یا دیگران باشند. در اینجا، روش بیانی و گفتار، نقش چشمگیری در فرایند متقاعدسازی مخاطب دارد. بکارگیری ابزارهای زبانی، نشانه های گفتاری، استعاره، جناس و مانند آن، شعارهای سیاسی را به یاد ماندنی و تکرارشونده می کنند. جایی برای گمانمندی نیست که شعارها، از زمانی که نمادهای پیچیدهتر زبانی به عنوان ابزارهای پیوندهای اجتماعی مورد استفاده قرار گرفتهاند، به این شکل در زبان ریشه دواندهاند. با این همه، هنوز برای ارزیابی تأثیرگذاری اجتماعی-سیاسی و فرهنگی شعارهای مورد بررسی بر شهروندان ایرانی و رژیم و هواخواهان آن کمی زود است. خیزشها در بسیاری از شهرها، شهرستانها و حتی مناطق روستایی همچنان ادامه دارد و مدتی زمان لازم است تا ما گواه پژواک زمانمند و کارکردی بیان شده در این شعارها شویم.
روشن است که شعارهای خیزش های مردمی ایران دارای ویژگیهایی است که با شعارهای بیشتر فرهنگ های دیگر در هماهنگی می تواند باشد. اگرچه این پژوهش بر پی بردن به ویژگیهای شعارهای ایرانی و تفاوت آنها با شعارهایی که برای نمونه در بهار عرب ۲۰۱۰ یا افغانستان در سالهای گذشته به کار رفته است، تمرکز نکرده است، با این همه، ارزش آن را دارد تا به برخی از این مانندگی ها یا تفاوت ها در سطح منطقهای و فراملی پرداخته شود. از نظر ویژگیهای زبانی، شعارهای ایرانی-فارسی– مانند شعارهایی که در دیگر نقاط جهان آفریده میشود – به سطوح گوناگون زبانشناسی بازمی گردد که در روند آن معترضان را توانمند می سازد تا به حکومت و یا نظامی مشروعیت ببخشند از آن مشروعیتزدایی کنند، آن را دادگر و یا ستمگر بخوانند و یا ویژگیهای دیگری به آن بدهند.
بررسی شعارهای مطرح شده در خیزش ها نشان میدهد که هیچ یک از گزاره ها، چه آنها که “فی البداهه” ساخته شده اند و چه آنها که با نکته سنجی و موشکافی پیشااندیشیده شده اند، هیچ کدام سویه ی دینی ندارند. شعارهای ضد رژیم تا اندازه ی بالایی تندرو، کمابیش تهاجمی و برهنه از محافظه کاری هستند، اما رنگ و بوی مذهبی ندارند. این شاید ویژگیی باشد که برای نسل جوان ایرانی که اکثراً نمیخواهد سر و کاری با دین داشته باشد بسیار شاخص به نظر میرسد. از این رو مذهب گریزی و دوری از هرگونه آرمان دینی از ویژگی های برجسته ای است که در این شعارها دیده می شود. درونمایه ی شعارهای ایرانی از دید محتوایی و همچنین زبانی، دگرگون از شعارهایی است که با ویژگی کمابیش مذهبی در خیزشهای بهار عرب شنیده می شدند.
نگاهی ژرفتر به بیشینه ی شعارهای بر سر زبان افتاده نشان میدهد که معترضان به سختی با مفهوم رهبری و مشروعیت آن در ستیزه هستند. به همین شکل، شعارها کمابیش یک سویه ی انقلابی و براندازی دارند و بیش از هر چیز و هر کس رهبر رژیم، سیدعلی خامنه ای را هدف قرار میدهند. درونمایه ی شعارهای امروز کمتر به دنبال دگرگونی های اصلاحی است، آنها بی هیچ رودربایستی، آرزوی سرنگونی رژیم را دارند و این همان چیزی است که شعارهای امروزی را از نظر معنایی و محتوایی از شعارهای جنبش سبز ۱۳۸۸ برجسته میکند.
به شعارهای ضد رژیم که نخست کمابیش به صورت کلامی-واژگانی و در کوچه و خیابان ها فریاد زده میشد، یک ویژگی مهم و تعیین کننده دیگری افزوده شده است و آن شعارنویسی و هنر اعتراضی دیداری است که اکنون بر روی دیوار خانه ها، فروشگاه ها، مساجد و حتی سازمانهای دولتی دیده می شود. آمیزهای از شعارهای زبانی به همراه نگاشته ها با درونمایه هایی همانند، بر اثربخشی و پایداری این شعارهای ضد نظام می افزاید. کاربران در شبکههای اجتماعی تاکید میکنند که نوشتن شعار، شابلون و گرافیک بر روی عکسهای مقامات دولتی تاثیر ماندگارتری دارد. از سوی دیگر، پاک کردن شعارهای ضدِ رژیم نقش بسته بر درو دیوار شهر، برای نیروهای سرکوبگر به لحاظ بدنی و روانی توانفرساست.[1]
فهرست شایان توجهی از نوواژه ها، آمیخته ها و اصطلاحات و همچین برهنگی های زبانی، در درازای خیزش ها ساخته و آفریده شده است. شمار شایان توجهی از این شعارها فرای هرگونه رعایت محافظهکارانهی زبانی و دور از هرگونه ادب متعارف بر سر زبانها افتاده است همچنان که پیشتر بدان اشاره شد، بیشینهی اعتراضکنندگان گاه نسل جوان و نوجوان میان مرز سنی ۱۶ تا ۳۰ سال را در بر میگیرد که از یک سو، به دلیل زیرپا گذاشتن سنتهای چیره بر چهارچوبهای زبانی و گریز از مراعات ادب و از سوی دیگر به دلیل خشم فروخورده و فزاینده، سرخوردگی، دلسردی، و ناامیدی نسبت به آینده، یک گرایش روشنی به خشونتپردازی و زنندگی در زبان از خود نشان میدهد. آمیزه هایی مانند کودک کُش چونان اشاره به ددمنشی رژیم در کشتار خردسالان، رهبر الدنگ، «داعش ما» جمهوری اجباری، “آخوند “خوار***”، “*** تو بیت رهبری”، ” ایرانیا غرق خون، استادامون خفهخون”، “باتون نَبر با خودت؛ جاش میکنن تو خودت”، ” باقالی پلو نداشتیم، برات ساندیس گذاشتیم” در اشاره به حضور اجباری هواخواهان رژیم در نمازهای جمعه و یا تظاهرات نمایشی، “بسیجی ساندیسخور! بشین زمین، گُه نخور”، “بسیجی کثافت! *** تو اون قیافهات!”، “بسیجی! داعشی! پیوندتان مبارک”، ” توپ تانک نفربر، هر سه تو *** رهبر” تنها چند نمونه از استفاده از نوعی برهنگی زبانی و نوگرایی است که در خیزش های امروزی شنیده میشود. در این میان شماری از شعارها به کردی، بلوچی و آذری است (مانند: ” بهاءالدین قارهمانه، شههیدی کوردستانه”؛ (بهاءالدین قهرمانه، شهید کردستانه)، “یز اُلمیه حاضیروخ، بابکین سربازیوخ” (حاضر به مُردَن هستیم، سربازِ بابک هستیم) که در این نوشتار کوتاه مجال پرداختن به آن نیست و امید است که توجه پژوهشگران را به خود برانگیزانند تا به کاوش پیرامون آنها بپردازند.
چارلز ماری گوستاو لوبون (Charles-Marie Gustave Le Bon) ، انسانشناس برجسته ی فرانسوی بیش از یک سده پیش، ماهیت و جنبههای شعارهای با انگیزه سیاسی را با خردمندانگی و زیبایی چنین توصیف میکند:
در ردیف نخست انگیزه های پُراهمیتِ شکل دهنده ی روند تاریخ باید سازه های زندگی دینی، سیاسی و اجتماعی را جای داد. در هر دورهای، پس از یک بازهی زمانی کوتاه نبودِ قطعیت، سرانجام نیازها و آرزوهای توده ها در گزاره های فشرده اما پرمعنا بیان می شود. پذیرش همگانی این گزاره ها، میزان خِرَدورزی مردم را بالا میبرد، احساسات را هدایت میکند و همبستگی در آگاهی همگانی و کنشگری را برمی انگیزاند. این واژگان جادویی نیازی به نشان دادن راستی و یا قطعیت ویژهای ندارند. این بسنده است که آنها یک دورنما را بیافرینند. ابهاموارگی آنها هر کسی را توانمند می سازد تا پیکروارگی رویاهای خویش را در آنها ببیند و در آنها راه حلی برای دشواری های هرروزه ی خود بیابد.[2]
در پایان در بررسی شعارها یک چیز آشکار میشود و آن شکستن یک تابوی دیرینه دینی و سنتی است که در بهره وری زبانی از گزاره های کفرآمیز علیه روحانیان به طور کلی و شخص آیتالله سیدعلی خامنهای به طور خاص نمود یافته است. با فروریختن دیوارهای پولادین حرمت و حیا و شرم و همچنین برگذشتن از ترس از ایدئولوگ های عالیرتبهی رژیم و آخوندهای وابسته بدان، احیای دوباره و آبروبخشی به چهره ی معنوی روحانیت اسلامی در کشور کمابیش غیرممکن به نظر میرسد. شکستن این تابو و روند برگشت ناپذیر آسی برسانی به وجه هی روحانیان – که تا این اواخر در برجهای عاج خود از مصونیت کمابیش نامحسوسی برخوردار بودهاند – تأثیری طولانیمدت بر اندیشه ی همگانی خواهد داشت و میتواند به رهبری اکثریت مردم ایران و به ویژه نسل جوان به سوی دین گریزی و سکولاریسم، اگر نه دین ستیزی سازمان دهد.
فرشید دلشاد، دهم ژانویه ۲۰۲۳
پایه ها:
- Belqes Al-Sowaidi et al (2015) Doing Politics in the Recent Arab Uprisings: Towards a Political Discourse Analysis of the Arab Spring Slogans, Journal of Asian and African Studies, sagepub.co.uk/journalsPermissions.nav, pp. 1-25.
- Bolinger, D. (1980), Language – The Loaded Weapon: The Use and Abuse of Language Today. Routledge, London
- Claus Mueller, (1973) The Politics of Communication. New York: Oxford University Press.
- Faegheh Shirazi‐Mahajan (1993) The politics of clothing in the middle east: The case of Hijab in post‐revolution Iran, Critique: Critical Middle Eastern Studies, 2:2, 54-63
- Fillmore, C. J. (1975), An alternative to checklist theories of meaning. Proceedings of the Berkeley Linguistics Society, 1, pp. 123– 131.
- Geoffroy de Lagasnerie, (2013), Néolibéralisme, théorie politique et pensée critique, Presses de Sciences Po | Raisons politiques N° 52, pp. 63-76.
- George E. Shankel, (1941) American Mottoes and Slogans. New York: H.W. Wilson Co.,
- H.D. Lasswell, (1971) The Theory of Propaganda, American Political Science Review, 21.
- Hugh Duncan, (1927) Symbols in Society, New York: Oxford University Press.
- Klaus-Peter Sick (1993) Le concept de classes moyennes. Notion sociologique ou slogan politique? Vingtième Siècle. Revue d’histoire, No. 37, Numero special: Les classes moyennes, pp. 13-33
- Koffka, K. (1935), Principles of Gestalt Psychology. Lund Humphries, London.
- Lloyd Bitzer and Edwin Black, (1971) The Prospect of Rhetoric. New York: Prentice-Hall, Inc.
- Murray Edelman (1967), The Symbolic Uses of Politics. Urbana: University of Illinois, p. 114-119.
- Nelly Tincheva, (2020) What’s in a Political Slogan? Philology (volume 38), pp. 57-69
- Robert E. Denton Jr. (1980) The rhetorical functions of slogans: Classifications and characteristics, Communication Quarterly, 28:2, 10-18
- Xia Nianxi (2015) Political Slogans and Logic, Diogenes 221: 109–116.
روزنامه ها و شبکه های خبری:
- ایران اینترنشنال
- آ.آر.دی (ARD)
- آریش تایمز (Irish Times )
- بی بی سی فارسی
- تسد.دی.اف (ZDF)
- جمهوری اسلامی
- من و تو
- همشهری
————————————————————————————————————————————————————————————-
[1] Iran International, October 6th 2020 : https://www.iranintl.com/202209266753
[2] Le Bon, Gustave: Le Déséquilibre du monde. Flammarion – Bibliothèque de philosophie scientifique, 1923, p. 234.