تعریف عشق از نو!

مهرنوش موسوی

سینمای ضد اسلامی و ضد مردسالار ایران، عشق را از نو بازتعریف میکند!

فیلم کیک محبوب من، داستان عشقی زنی هفتاد ساله است که سال‌هاست تنها زندگی میکند و با هیچ مردی رابطه ندارد ولی یک روز خودش تصمیم می‌گیرد عاشق شود. بر خلاف سنت و شرع اسلام و مردسالاری، خودش پا پیش می‌گذارد و به دنبال مردی می‌رود که در یک رستوران دیده و منتظر او می‌ماند تا با هم دوست بشوند.

داستان زنی بی حجاب، داستان عشق بدون مجوز دین، بدون مجوز مردسالاری، بدون مجوز شرقزدگی و ارتجاع و داستان عشقی بدون راسیسم سنی. این فیلم و فیلم های مشابه آن همگی امسال با زنهای بیحجاب به برلیناله آمده اند تا از زبان یک سینمای جدید عروج کرده بر عمارت ویران سینمای اسلام و سپاه در آن مملکت، از ایرانی بدون اسلام بگویند. ایرانی بدون حجاب! ایرانی که مردمش، از همین حالا بعد از سرنگونی را، زندگی میکنند. زندگی ای که بر مرگ عمارت حاکمه، بطرز غریبی پیشی گرفته است.
جمهوری اسلامی در ایران، ضیافت عزاداری عمارت هنری فروریخته خود را به نام جشنواره فجر گرفت. آمدند نشستند تا خود ببینند که مشت آهنین انقلاب مهسا بر فرق عمارت هنری خورده و همه چیز فروپاشیده است. در اینسوی مرز اما ایران، بواسطه کارگردانان شجاع و نسل جدیدی از هنرمندانش به برلیناله آمد تا از عشق و هنر در سینمای بعد از انقلاب ژینا برای دنیا حرف بزند. این اولین بار است که جهان، سینمای ایران را با زن بیحجاب و با ژانر عشقی تجربه میکند.
این تعریفی جدید است. این سینما ادامه قیصر نیست. ادامه ممل آمریکایی و همسفر گوگوش و بهروز وثوقی هم نیست.این سینما، نه ادامه قدیمترهاست و نه اصلاحیه ایی اصغر فرهادی مابانه به سینمای جمهوری اسلامی است. این یک فنومن جدید هنری، ادامه انقلاب ژینا و ادامه یک رنسانس ضد اسلامی و ضد مردسالاری عمیق در جامعه ایران است. خالی از پاشنه ورکشیدن و کلاه مخملی بازی دوران قدیم برای اعمال آقابالاسری لمپنیستی قیصرانه روی سر زنان است. در عین حال شجاعانه و صریح مقابل سینمای حکومتی با چادر و چاقچور و خالی از عشق و احترام به زنان در جمهوری اسلامی ایستاده است. کیک محبوب من، خروجی نقد هر دوست.
اینجا زن انتخاب کننده است نه چادر نماز به سر منتظر انتخاب شدن. اینجا زن بیحجاب است. اینجا زن هفتاد ساله پیرزن هاف هافو خوانده نمیشود که پایش لب گور است، باید به فکر کفن و دفن خود باشد. او را چه به عشق!
نقد عمیق جامعه ایران است. بیحجابی، دیگر فرض مسلم این فیلم است. دهها قدم از این هم پا را جلوتر گذاشته، شجاعانه مردسالاری و راسیسم سنی را نیز به نقد نشسته است. در این فیلم خیلی ساده زن و مرد عاشق میشوند. همدیگر را بغل میکنند. شراب میخورند و زندگی روزمره مردم بیحجاب ایران را به جهان نشان میدهند.
کیک محبوب من مایه امید است. آدم با این فیلم میفهمد دست سموم محیط اینجا، به جایی، به جغرافیایی در داخل کشور نرسیده است. سم راسیسم سنی که خود را در ده بیست سال اخیر در غرور و افتخار کاذب به « نسل جوان» از یکسو و کوبیدن هر چی ادم سالمند در این مملکت بود با تز جنایتکارانه « نسل ۵۷» از سوی دیگر نشان داد. سلطنت طلب ها با اختراع این تز حتی به تظاهرات بازنشستگان کشور، تف و لعنت میفرستادند.
کیک محبوب من، در شرایطی که کارگردانانش ممنوع الخروج هستند، آن تمنای واقعی، ان خروجی هنری واقعی تحولات درون کشور را به برلیناله آورد. در شرایطی که یک تلاش شکست خورده دست راستی در خارج کشور صورت گرفت تا شاید روی ویرانی عمارت هنری اسلام، یک عمارت هنری عقب مانده سلطنت طلبانه بسازد. نمایش خانه امن در لس انجلس ادامه انقلاب مهسا نبود. ادامه الطاف هنری حمید فرخ نژاد در پدر گواردیولا به میز هنری سپاه بود. ساختن چهره خوب از آدم امنیتی و تروریستی نظام هدف این تلاش هنری بود. سلطنت طلبها تا دیدند عمارت هنری رژیم در داخل کشور فروریخت، محفل فرخ نژاد و مهناز افشار و بقیه را راه انداختند که تا دیر نشده « عمارت هنری جدید» بسازند جلو جامعه بگذارند. امیر قاسمی که دلال این کارهاست به خبرنگار صدای آمریکا که از او میپرسد « مخالفین شما که این نمایش را در لس انجلس دیدند میگویند میخواهید نمایش بدهید که گره کار به دست نیروهای امنیتی باز میشود. به نوعی انگار نگاه اصلاح طلبانه در کار است. امید دارید به عوض شدن نهادهای امنیتی! » امیرقاسمی که مثلن نمایشنامه نویس این ملیجک بازی بود میگوید « به قول شاهزاده رضا پهلوی ما نمیتوانیم همه را با یک چشم نگاه کنیم» ، سپس شروع به نصیحت میکند که بعله در حکومت جمهوری اسلامی و نهادهای امنیتی هم آدم خوب وجود دارد! امیر قاسمی میگوید در انقلاب ۵۷ هم همین اتفاق افتاد.
کیک محبوب من سینمای بعد از جمهوری اسلامی را از الان از شر امثال فرخ نژاد، مهناز افشار و امیر قاسمی ها هم نجات داد. یک جایی درون ایران، یک افق جدیدی وجود دارد. یکی، که نه بدهکار گذشته است و نه در حال ساخت و پاخت با زمان حال!
ما به انجا تعلق داریم.