حکمرانی با توپ و تانک

 

سعید سلامی


 

دیوید مورگان، تاریخ‌نگار آمریکایی در کتاب “مغول‌ها” می‌نویسد: «امپراتوری مغول‌ها زادۀ پیروزی نظامی و عامل استمرار آن تفوّق نظامی بود. شاید این گفتۀ کهن چینی که یـه لو چئو تسای آن را برای خان بزرگ، اکتای بازگو کرده چندان خالی از حقیقت نباشد: “هر چند امپراطوری بر پشت اسب فتح شده باشد، امّا از پشت اسب نمی‌توان آن را اداره کرد”.»


مغول‌ها در قرن‌های سیزدهم و چهاردهم میلادی، بخشی از جهان را مورد تاخت و تاز قرار دادند و امپراطوری خود را در همین دوران بنیان گذاشتند. زادگاه آن‌ها در قلمرو سرزمین کنونی مغولستان قرار داشت. آن‌ها عشایر کوچنده‌ای بودند که می‌بایست برای چرای اسب‌ها و رمه‌های گوسفندان خود از طریق غارت و جنگ، پیوسته به دنبال مراتع و سرزمین‌های استپی جدیدی باشند.


از دوران مغول‌ها بیش از ۷۰۰ سال می‌گذرد اما اصحاب بیرون خزیده از غار کهف، در عصری کاملا متفاوت و در جامعه‌ای در بستر «زیست جهان وطنی» (۱) برهمان روال مغولان، از پشت توپ و تانک غنیمت خود را که در سال ۱۳۵۷، به چنگ گرفته‌اند، اداره می‌کنند.


آنان در سالگرد قتل حکومتی مهسا امینی و سرکوب خشن جنبش اعتراضی در پی آن، در چند روز مانده به ۲۵ شهریور امسال، با استقرار تمام عیار نیروهای زمخت و بی ریخت سرکوبگر در میدان‌ها و خیابان‌های شهرها، در واقع ترس و اضطراب خود را از تکرار وقایع سال گذشته به نمایش گداشتند. اما تا کی می‌توان از پشت اسب یک امپراتوری را اداره کرد؟ و با توپ‌ و تانک مطالبات به سرقت رفتۀ شهروندان را با آتش و مرگ پاسخ داد؟(۲)


شعار «زن زندگی آزادی»(۳) در واقع نماد خواسته‌ها و آمال‌وآرزوهای گمشدۀ (دست‌کم) نسل‌های بعد از انقلاب مشروطیت است که در میانۀ خاکسپاری مهسا در سقز سر داده شد و در کمتر از چند ساعت در خیابان‌ها، در مدرسه‌ها و صحن دانشگاه‌های ایران طنین انداخت و به سرعت به شناسنامۀ جنبش جوان در ایران تبدیل شد. نام مهسا رمرز جنبشی شد که براندازی غول آدم‌خوار را در مرکز خیزش و اعتراض خود قرار داده است.


زنان و دختران در جنبش اعتراضی روسری هایشان را در آتش افکندند، گیسو بریدند، و همراه و همدل با جوانان در شعارها و ترانه‌هایشان خواسته‌های خود را به گوش جهانیان رساندند. اما فاشیسم دینی نظامی حاکم برمیهن ما به مانند همۀ سالهای پیشین، آنان را به خاک وخون کشید، به چشمانشان شلیک نمود، به صورت انبوه بازداشت‌شان کرد و در زندان‌ها مورد تجاوز قرار داد.


این جنبش و این شعار در بیشتر کشورها شگفتی آفرید و با اقبال آن‌ها روبرو شد؛ آنان تحت تأثیر جنبش اعتراضی زنان و جوانان در ایران، شعار «زن زندگی آزادی» را به تکرار و به اشکال گوناگون بازگو کردند و در مواردی زنان به نشانۀ هم‌دلی گیسوهاشان را بریدند.


این شعار در تجمعات اعتراضی زنان افغانستان در حمایت از اعتراضات ایران نیز مورد استفاده قرار گرفت. «زن، زندگی، آزادی» در اعتراضات ایرانیان خارج نیز سر داده شد، و در ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۲، روزنامهٔ لیبراسیون فرانسه نیز در هم‌دلی با معترضین، این شعار را به زبان فارسی در صفحهٔ اول خود چاپ کرد.


زن در این شعار نماد زندگی است؛ زن همانا منشأ زایش و سرآغاز زندگی است. زن سمبل و نشانۀ آزادی است. به باور جامعه‌شناسان و صاحب‌نظران، هر جامعه‌ای به اندازه‌ای آزاد است که زن در آن جا آزاد است.(۴)


دیدگاه‌ها


در این جا به اختصار به چند نمونه از دیدگا‌ه‌ جامعه‌شناسان و صاحب‌نظران‌ می‌پردازم و در نوشتار بعدی نظر جامعه‌شناسان ایران که در پیوند با زمینۀ اجتماعی، اقتصادی و به ویژه فرهنگی خیزش مهسا و در قالب مناظره و مصاحبه صورت گرفته است، بازگو می‌شود.

تقی آزاد ارمکی، جامعه‌شناس و نویسنده و استاد دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران: «شعار “زن زندگی آزادی” یکی از ریشه‌دارترین خواسته‌های طبقۀ متوسط می‌باشد.»


فرهاد خسروخاور، مدرس عالی مطالعات اجتماعی پاریس و دکترای جامعه‌شناسی: «پلان تازه‌ای در سکانس اعتراض‌های مدنی ایرانیان».


مهرداد درویش‌پور، مدرس ارشد و پژوهشگر مددکاری اجتماعی در آکادمی بهداشت، مراقبت و رفاه در دانشگاه ملاردالن سوئد: این شعار «چالش‌گر ایدئولوژی خشن مردسالار و مرگ آفرین برای استبداد حاکم است.»


محمد فاضلی، جامعه‌شناس، استادیار سابق دانشگاه شهیدبهشتی: « زن در این شعار وجه نمادین دارد و نشانگر نفرت از خشونت است.»


آصف بیات، پژوهشگر، جامعه‌شناس، نویسنده و استاد جامعه‌شناسی دانشگاه ایلینوی در آمریکای شمالی: « شعار “زن زندگی آزادی” معرف خیزش عمومی فراگیری است که همۀ اقشار معترض را حول خود به وحدت رسانده‌است.»


مایکل هارت، فیلسوف سیاسی و نظریه‌پرداز ادبی اهل ایالات متحده آمریکا: «شعار “زن، زندگی، آزادی” را می‌توان با شعار انقلاب فرانسه: “آزادی، برابری، برادری” مقایسه کرد.»


اسلاوی ژیژِک، فیلسوف، نظریه‌پرداز، جامعه‌شناس، منتقد فرهنگی و سیاست‌مدار اسلوونیایی طی مصاحبه‌ای در روزهای جنبش اعتراضی: «آنچه در ایران جریان دارد در تاریخِ جهانی اهمیتی تعیین‌کننده دارد. جنبشی که مبارزاتی متفاوت را در وحدتی ارگانیک ترکیب می‌کند (ستیز علیه سرکوب زنان، علیه بنیاد‌گرایی مذهبی، و مبارزه برای آزادی سیاسی در مقابلِ ترور دولتی). ایران بخشی از غربِ توسعه‌یافته به شمار نمی‌آید، از این رو شعار “زن، زندگی، آزادی” بسیار با جنبشِ “من هم” (me too) در کشورهای غربی متفاوت است:


این جنبشِ ایرانی، میلیون‌ها نفر از زنان، که مستقیماً با همۀ تضاد‌های موجود دست به گریبان هستند، و مردان را به حرکت واداشته است. این جریان برخلافِ آنچه اغلب در فمینیسمِ غربی مشاهده می‌شود هیچ خصلتِ مردستیزانه یا مذکرهراسانه ندارد. زنان و مردان در کنار یکدیگر در آن مشارکت می‌کنند و علیه دشمنِ مشترک یعنی بنیاد‌گرایی مذهبی که از جانب وحشت دولتی حمایت می‌شود متحد می‌شوند. مردانی که در جنبشِ “زن، زندگی، آزادی” شرکت می‌کنند به خوبی می‌دانند که مبارزه برای حقوقِ زنان همانا مبارزه برای آزادیِ خودشان است: ستم بر زنان ابداً موضوعی استثنائي نیست، بلکه این همان دقیقه‌ای‌ست که در آن ظلمی که در همۀ ابعادِ جامعه رسوخ کرده است به عیان‌ترین وجه قابل مشاهده می‌شود.


معترضانی که کُرد نیستند هم در این مقطع به روشنی می‌بینند ستمی که بر کُرد‌ها اعمال می‌شود بخشی از همان ستمی‌ست که آزادی‌های خودشان را نیز محدود کرده است؛ همبستگی با کُرد‌ها یگانه‌ راه به سویِ آزادی در سراسر ایران است. علاوه بر این معترضان به وضوح می‌بینند که بنیاد‌گرایی مذهبی تنها تا زمانی می‌تواند در قدرت حاضر باشد که قدرتِ عریانِ دولتی با وسایلی مثلِ آنچه در ایران “پلیسِ امنیتِ اخلاقی” می‌نامند از بنیاد‌گرایی حمایت کند. آنچه معترضان می‌بینند این است که حکومتی که برای تداومِ خودش به ددمنشیِ پلیسِ اخلاقی محتاج است در واقع دارد به آن تجربۀ مذهبی‌ای خیانت می‌کند که برای کسبِ مشروعیتِ خودش از آن بهره می‌بُرد.


آنچه اکنون در ایران جریان دارد ابداً چیزی مربوط به گذشته نیست… نتیجۀ بی‌واسطۀ این اعتراضات هرچه باشد، مهم این است که این جنبش زنده نگه داشته شود، شبکه‌های اجتماعی حول آن شکل بگیرد، و حتی اگر سرکوبِ دولتی بتواند موقتاً آن را به پس براند، زیر پوستِ جامعه به حیات خود ادامه دهد و بنیادی برای تولد دوباره پی افکند.


دیگر کافی نیست تا صرفاً با فعالان ایران ابراز هم‌دردی و هم‌بستگی کنیم؛ مسئلۀ آن‌ها ابداً چیزی دور از ما و مربوط به فرهنگی متفاوت نیست. برعکس، امروز تمام آن وراجی‌های مرتبط با خصیصه‌گرایی فرهنگی (که اغلب از جانب نیروهای ارتجاعی برای توجیه ستم‌های قومیتی و مذهبی به کار می‌رود) معنای خود را از دست داده‌اند. ما اکنون می‌توانیم اذعان کنیم که چگونه مبارزۀ ایرانی‌ها مبارزۀ همۀ ماست.»


_________________

۱ـ این عبارت را از دکتر نعمت الله فاضلی، جامعه‌شناس فاضل فرهنگی و استاد دانشگاه به عاریت گرفته‌ام.

۲ـ سیف‌ فرغانی هم‌عصر مغولان از فرغانۀ ماوراءالنهر بود که در دورهٔ سلطهٔ ایلخانان و مغولان در آسیای صغیر می‌زیست. وی در قصیده‌ای نغز و پرمغز سروده است:
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد / هم رونق زمان شما نیز بگذرد…
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام / بر حلق و دهان شما نیز بگذرد…
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت / این عوعوی سگان شما نیز بگذرد…
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست / گرد سُم خران شما نیز بگذرد…
زین کاروان‌سرای بسی کاروان گذشت / ناچار کاروانِ شما نیز بگذرد…

۳ـ عبدالله اوجالان رهبر جنبش آزادی‌بخش کردستان، زن را به‌عنوان اولین ملت به اسارت گرفته شده در تاریخ معرفی کرده و پس‌از آن که ایدۀ آزادی زن را در سال ۱۹۹۸، ارائه نمود، گفت: «تا زن آزاد نشود، جامعه آزاد نخواهد شد.» او می‌نویسد: «زن، زندگی، آزادی یعنی زن آزاد، سرزمین آزاد و حتی مرد آزاد». وی شعار زن، زندگی، آزادی را در تقابل با سه‌گانهٔ «سکس، مرگ، برده‌داری» توصیف کرده‌است.
در صحنه‌ای از فیلم دختران خورشید با بازی گلشیفته فراهانی، بهار، فرمانده ایزدی واحد زنانِ «دختران آفتاب»، قبل از آغاز یک عملیات علیه داعش برای دادن روحیه به رفقایش فریاد می‌زند «برای زن، برای زندگی و برای آزادی.»
«زن، زندگی، آزادی» (به کردی: ژن، ژیان، ئازادی) شعاری سیاسی و اجتماعی است که نخستین بار توسط زنان مبارز کرد در کردستان ترکیه و سپس در جنگ علیه داعش استفاده شد و به شعاری مورد استفاده در سایر تجمعات و اعتراض‌ها در سراسر جهان تبدیل شد. به‌گونه‌ای که در ۲۵ نوامبر سال ۲۰۱۵، در تجمعاتی که به مناسبت روز بین‌المللی مبارزه با خشونت علیه زنان در چند کشور اروپایی برگزار شد، این شعار سر داده شد.
واژهٔ زن در زبان پهلوی “ژِن”، در اوستا و هندی باستان “جِنی” و در انگلیسی باستان wifman (انسان ماده) در برابر werman (انسان نر) می‌باشد. در آن موقع واژه‌های Man و Mann به معنی نوع انسان بوده است. واژۀ زن همچنین در زبان سوربی پایینی (شاخه‌ای از زبان‌های اسلاوی) “ژونا” (Žona) و در زبان‌های بوسنیایی، چکی و کرواتی “ژنا” (Žena) و در زبان کردی “ژِن” می‌باشد.

۴ـ نماد زنانگی یک دایره و یک صلیب کوچک در زیر آن است ؛ نمادی از آینه در دست ونوس خدای روم باستان: ( نماد جاندار ماده یا زن)، نماد مارس: ( نماد جاندار نر یا مرد.) این نمادها در یونی‌کد Unicode)) هم پذیرفته شده‌اند. یونی‌کُد یک کدبندی نوشتاری، نمایشی و پردازشی متن به اکثر زبان‌های دنیا است؛ برای نمونه علامت  نماد مکانی برای کسب اطلاعات (Information) در همه جای دنیاست.

منابع: دیوید مورگان، مغول‌ها
ویکی پدیا

سعید سلامی ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۳ / ۶ مهر ۱۴۰۲


منبع: ایران امروز