خدا، شب قدر و سیزده بدر

سعید گنجی زاده

فیلمی کوتاه دیدم از حمله‌ی بسیجیان به نوازندگان در جشن سیزده بدر. دختری فریاد زد ایشالله خدا ریشه شماها را بکند. احتمالا بسیجیها هم امیدوارند خدا ریشه نوازنده‌ها را بکند.
فیلم را به همکار عراقی‌ام نشان میدهم، میخندد و میگوید؛ موقع جنگ مادران ما دعا می‌کردند ریشه شماها کنده شود. خنده تلخی می‌کنم و میگویم مادران ما هم آرزوی مشابهی داشتند.
در همین حال سر وکله پزشک اورژانس که یهودیست پیدا میشود و‌ ماجرا را برایش تعریف میکنم، میگوید ما و فلسطینی‌ها هم هفتاد سالیست از خدا میخواهیم ریشه آن یکی را بکند.
دارم فکر می‌کنم چرا نیاکان ما بجای خدا اسم او را «ریشه‌کن نامرئی» نگذاشتند یا مثلا چیزی شبیه اره یا تبر. تازه ریشه‌کنی خیالی در حد فرونشاندن آتش خشم بصورت مجازی و فنتزی نسل‌کشی بدون درد و خونریزی وگرنه نه موزیک ریشه کن شده نه بسیجی نه ایرانی نه عراقی نه یهودی نه فلسطینی.
در همین فکر بودم که دیدم استاد پورجوادی در مقاله ای سیزده بدر را یوم الله دانسته است. او معتقد است چون در ادیان ابراهیمی خلقت جهان در شش روز رخ داده است روز هفتم را روز استراحت و آرامش نامیده اند و کار را تعطیل کرده‌اند (جمعه مسلمانان، شنبه یهودیان، یکشنبه مسیحیان) ولی ایرانیان همچون بابلی ها و اکدی‌ها خلقت را دوازده روزه میپنداشته اند و‌ لاجرم روز سیزدهم را جشن گرفته اند. ‌پس سیزده بدر روز طبیعت نیست روز استقرار خدا بر عرش است.
پس از خواندن مقاله مانده ام آن ریشه کن برقی که جهان را در شش روز عبری یا دوازده روز اکدی خلق کرد اهل ریشه کن کردن نیست. فنتزیهای ریشه کنی خود را خدایی جلوه ندهیم. تنها علف هرزی که بایستی ریشه‌کن شود همین فکر ریشه کن کردن است.