روشنکِ خستگی ناپذیر…
علی مرادی مراغهای
روشنک نوع دوست یکی از زنان آزاداندیشی است که سهم بزرگی در بیداری زنان ایران مخصوصا رشت دارد. او زاده رشت در۱۲۷۳ خورشیدی بوده و خواندن و نوشتن و زبان فرانسه را نزد پدرش فرا گرفت. عشق به کتاب و مطالعه باعث شد با یکی از بهترین کتابفروشان رشت ازدواج کند. کتابفروشی که بخاطر فروش برخی کتب، مردم او را لامذهب میخواندند!.
اما این ازدواج به طلاق انجامید.
اکنون، روشنکِ تنها ۲۳ سال بیشتر نداشت که مدرسه دخترانه سعادت نسوان را در ۱۲۹۶ در رشت به راه انداخت. کاری که در جامعه مردسالار آن زمان، کفر شمرده میشد، آنهم از سوی زنی مطلقه و دور از پایتخت! احداثِ مدرسه دخترانه حتی در تهران توام با خطر بود، چه رسد در شهرستان توسط یک زن بدون شوهر!. چرا که اندکی قبل از این در تهران، مدرسه دخترانهی بیبی خانم استرآبادی با نهیب سیدعلی شوشتری مواجه شده بود که:
« وای به حال مملکتی که در آن مدرسه دخترانه تأسیس شود»
و سه سال پیش، مدرسه دخترانه آذرمیدخت نیز با حملات قشریون و با پرتاب سنگ و کلوخ و شکستن شیشهها روبهرو شده بود.
(پیشگامان فرهنگ گیلان، سیدابراهیم مروجی…ج اول.ص۲۷۵)
اما با تمامی این مشکلات، روشنک پا پس نکشید. توهینها و فحاشی های مردان را تحمل کرد، حتی پرتقالفروش سر گذر بارها او را «روسپی» خوانده بود! مشکلات تمامی نداشت، زمانیکه شهریه دریافتی از دانشآموزان کفاف هزینههای مدرسه را نمیداد، برای جبران مخارج مدرسه، اثاثیه و اموال شخصیاش را میفروخت!
(تقی مسرورچهر، روشنک، مجله روان شناسی…، ۱۶ مهر ۱۳۵۷، ص۱۹۶)
اما بخت با روشنک یار بود! چون گشایش مدرسهاش مقارن با نهضت کوچک خان بود. جنبشی که از تجدد استقبال میکرد و در این فضای نسبتا آزاد، علاوه بر مدرسه سعادت نسوان ، اندکی بعد جمعیت پیک سعادت نسوان نیز با تلاشهای روشنک و همفکرانش چون جمیله صدیقی کسمایی، مهکامه محصص، شوکت روستا…ظهور کرد. جمعیتی که از کشف حجاب و آموزش زنان دفاع میکرد…
اندکی بعد همین جمعیت، اقدام به انتشار مجله پیک سعادت نسوان کرد با مسئولیت روشنک، که شماره نخست آن در آبان ۱۳۰۶ به چاپ رسید؛ مجله میکوشید برای بیداری زنان و کسب حقوق مساوی با مردان…
جالب اینکه وقتی در خرداد ۱۳۰۷، امانالله خان پادشاه تجددخواه افغانستان به همراه همسر بدون حجابش ملکه ثریا وارد ایران شدند، همین مجله مصاحبهای می کند با ملکه ثریا در مورد «اوضاع زنان در افغانستان» که در شماره ۴ و ۵ درج شده.
اما با بالا رفتن رضاشاه از پلههای قدرت، دوره آزادیهای نسبی نیز به سرآمده و با آغاز استبداد رضاشاهی، روزنامهها یکی پس از دیگری خفه میشدند و پیک سعادت نسوان نیز از شماره ششم به بعد از انتشار باز ماند و بدنبال آن، جمعیت پیک سعادت نسوان نیز در منگنه فشارهای رضاشاهی در 1310ش. از پا درآمد.
(تاریخچه مختصری از نهضت زنان در ایران، رزم ماهانه، شماره ۱، مرداد۱۳۲۷)
با شدت گرفتن خودکامگی رضاشاه، روشنک از هرگونه فعالیت اجتماعی کناره میگیرد.
(مجله پیک سعادت نسوان، سوئد، باران…ص۲۶)
پس از شهریور ۱۳۲۰، با سقوط رضاشاه و در فضای «دمکراسی ناقص» در اشغال متفقین، روشنک بار دیگر پا به فعالیت اجتماعی میگذارد، یعنی بنیانگذاری تشکیلات زنان گیلان در ۱۳۲۳ ش.
این تشکیلات به مبارزه با جریانی پرداخت که دوباره میخواست پس از سقوط رضاشاه، حجاب را تحمیل کند.
ایرانِ افراط و تفریط را ببین! که دیروز در زمان رضاشاه پشت شیشه مغازهها نوشته می شد: «ورود زنان با حجاب ممنوع!» و پس از سقوط رضاشاه این بار در مغازه ها نوشته میشد: «ورود افراد بی حجاب ممنوع…»!
تشکیلات زنان گیلان در خرداد ۱۳۲۳ به کارزار سراسری زنان ایران پیوست که خواهان برابری حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با مردان بودند. نامه سرگشادهای به مجلس چهاردهم نوشته شد که نویسنده نامه روشنک بود…
اما مجلس چهاردهم به آن ترتیب اثر نداد…
روشنک را در دوره مصدق میبینیم که در کنار میهنپرستان برای حمایت از مصدق، دانشآموزانش را به صف کرده برای خرید قرضهی ملی و کمک به دولت مصدق. دانشآموزان رشت آن زمان شعری میخواندند که ترجیع بندش چنین بود:
قرضهی ملی بخر یار مامانی
کمک به ایران نما تا میتوانی
کمی قبل از مرگش در ۱۳۳۸ ش وصیت کرد سهماش از خانه را به امور خیریه اختصاص دهند و هر چه از مدرسه و اثاثیه و کتابخانهاش مانده در اختیار آموزش و پرورش گیلان بگذارند.
پس از درگذشت، دوستدارانش مدرسه سعادت نسوان را روشنک نامیدند که بعدا بعثت شد…