شوکا حسینی
امنیت ابرو
به نثری صریح ختم میشود ای ماه بالا بلند!
***
سفت به آغوشم برگرد
بر گِرد من بگرد
گردانندهی بیشگرد اندامها!
دختری با موی دو تایم ولی تو برگرد به گِرد من
سفت به پریشانیم بپیچ
مثل این دیوار که از روبهرو، نگاه!
اسبی از قاب بیرون میزند
سفت از آغوشم شو و مادیانت را
پیتکو پیتکو پیتکو
انقلاب دیگری و من
در حصار تازهای
خيابان وحشي و
شهر از قاب بیرون میزند
من در پیچ و تاب
تا زیر رانهایش
تا زیر رانهایم
تا زیر رانهایت
با تازیانه
سفتتر از آغوشم کن
پیتکو پیتکو پیتکو
زمینها با علفزارهایی شبیه شقاوت
دشتها با مویههایی ازلی
از استخوانش رد شدند و هنوز
پیتکو پیتکو پیتکو
ما میان همه به یک اندازه تقسیم شدیم؟
مثل روشنی چراغي در میدان
مثل دختری بین پدر و شوهر
مثل سینه زیر دست چپ و راست
هی هی
مثل پیتکو پیتکو پیتکو
رانها خط خوردند
و آن یالهای تو که چقدر سفید بودند
سرخ شدم
سفید شدم
بستگی داشتم به سرما
پیتکو پیتک پیت …