مریم رئیس دانا
فیلم گاو مهرجویی سینمای ایران را نجات داد، اما خودش را نتوانست نجات دهد.
خمینی گفته بود، گاو فیلم خوبیست.
ولی مهرجویی در بیداری و در قرن بیست ویکم همان بلایی سرش آمد که هامون خوابش را دیده بود، «خواب دیدم در یک سردابه به سبک قرون وسطا سلاخی میشوم».
مهرجویی سر سالم به گور نبرد.
سرش بریده شد، همسرش هم. سر هر دو را بریدند، درست مثل فروهرها.
از صبح که خبر را خواندم به یاد حیاط فروهرها افتادم، جایی که برای سالگردشان میرفتیم.
شیوه قتل همیشه یکیست، سر بریده روی سینه.
فریدون فرخزاد و شاهپور بختیار هم همین شکلی کشته شدند، سر بریده و ضربههای متعدد چاقو.
احمد کسروی هم با بیست و هفت ضربه چاقو به قتل رسید، سال ۱۳۲۴.
دهه هفتاد افتادند به جان ادیبان و اهل قلم، از دو سال پیش قرعه به نام سینماگران زدهاند و دارند سلاخی میکنند.
اول بابک خرمدین که مثلهاش کردند و گناه را انداختند گردن پدرمادر پیر فکسنیاش. آخه پیرمرد مگر حریف یک جوان رعنا میشود؟
بعد کیومرث پوراحمد و حالا هم داریوش مهرجویی؟
فکر میکنید چرا؟
چون میخواهند تخم و تخمدانها را بکشند.
میخواهند همه را خواجه کنند تا سلبریتیهایی که طرف مردم میایستند حساب کار دستشان بیاید.