سعید سلامی
در تاریخ ملتها موقعیتهای حساسی پیش میآید که صاحبنظران و جامعهشناسانی که دقایق جامعۀ خود و جغرافیای سیاسی دور و نزدیک را با دقت ریاضی رصد میکنند، نسبت به شرایط خطیر هشدار میدهند. آنان پیش از سیاستمداران و حکومتگران از فرازوفرود امواج دریا توفان پیش رو را پیشبینی میکنند و آژیر خطر را به صدا درمیآورند تا سکاندار کشتی را قبل از رخداد فاجعه به چاره اندیشی وادارند.
در میهن ما هم سالهاست که جامعهشناسان و کارشناسان آژیر خطر را در حوزههای تخصصی خویش به صدا درآورده و سیاستهای خانمانبرانداز را به گوش «رهبر انقلاب، ولی مطلقۀ فقیه و فرمانده کل قوا» رساندهاند تا قبل از فروپاشی کشور، او را به چارهجویی فرابخوانند؛ اما علی خامنهای، با ماجراجوییهای پرهزینه از جمله با ایجاد «محور مقاومت»، با شتابی «انقلابی» کشتی را هرچه بیشتر و بیشتر به کام توفان سوق میدهد. او تاکنون با توهمی بیمارگونه برای نابودی قوم یهود و برپا کردن امپراتوری شیعه در منطقه و سپس در جهان، سیاست مخرب و مرگباری را هم در داخل و هم در خارج از ایران پیش برده است.
درطی ۴۵ سال بعد از پایهگذاری توتالیتاریسم منحصر به فرد دینی در ایران، رهبران و حکومتگران، با جنگطلبیها، بیثبات کردن منطقه و حمایتهای همه جانبه از گروههای تروریست، موجودیت خود را بارها تا لبۀ پرتگاه کشاندهاند اما هر بار به دلیل و دلایلی (اساسا به دلیل مماشات و سیاست سردرگم آمریکا و اروپا)، خطر سقوط از بیخ گوششان گذشته است. اما به جرأت میتوان گفت که امروز، در نتیجۀ ماجراجوییها و آتشافروزیهای نابخردانۀ حکومتگران، میهن ما در سربزنگاه تاریخ و سرنوشت خود قرار گرفته است.
ادامه مطلب را اینجا بخوانید.
منبع: ایران امروز