امسال روز جهانی زن برای ما زنان ایرانی رنگ و بویی دگر دارد زیرا که آوازه شجاعت زنان ایران درهمه جهان درخشان و پر تلألو شده است.
زنان ایران با رشادت و ایستادگی آزادیخواهانه شان علیه استبداد و نابرابری و همچنین مبارزه پیوسته خود برای رهایی از فرهنگ مردسالاری و خشونت سیستماتیک رژیم فاشیست اسلامی و پایان دادن به بردگی جنسی، بدل به نمادی از شجاعت و دلاوری شده اند.
هشتم مارس ۲۰۲۳ همزمان شده است با ششمین ماه از انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، انقلابی که با شعار «زن، زندگی، آزادی» آغاز شد. این انقلاب که نه تنها در ایران بلکه در جهان از آن به عنوان نخستین انقلاب زنانه تاریخ بشریت یاد میکنند.
نخستین بار این شعار ۸ مارس (روز جهانی زن) ۲۰۱۵، در روست…
زنان ایرانی با وجود همه محدودیتهای ناشی از انگارههای جنسیتی اشتباه که در جامعه رایج است، توانستهاند توانایی های خود را در بخشهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی به اثبات برسانند و حاضر نیستند در برابر نگاه واپسگرا زانو بزنند. آنان خواستار این هستند که اندیشه و تن خود را خود بهدست بگیرند و جایگاهی برابر با مردان در جامعه داشته باشند.
زنان ایران به اندازه کافی زجر کشیده، تلفات داده و همچنین تاوان سنگینی هم پرداختهاند. این ادامه مبارزه و خروش همه نسلها در این دوران است که از تفکرات ناکارآمد خسته شدهاند و دیگر هیچ چیز جلودارشان نیست.
ما نه تنها هدفمان براندازی جمهوری اسلامی است بلکه براندازی فرهنگ غالب حاکم بر مردم ایران زمین هستیم، فرهنگ و ذهنیتی که مالامال آلوده است، آلوده به ضد زنانگی و تنانگی است. فرهنگی که عاشق مرگ است فرهنگی که خو گرفته به جهل و ستم. این فرهنگ همچنین گرفتار جنون است، جنون قتلهای ناموسی و دیوانه وار گرفتار خرافات زن ستیزانه است. اما ما زنان عزممان را جزم کردهایم که از شر امام و امام دار و امامزادهها رها شویم. همه چیز ممکن است خون، خنده، خشم، زیبایی، اشک، رقص، هراس، مرگ، بغض، فریاد و سپس رهایی وغرور در انتظارمان است.
ما خواستار جامعهای رنگارنگ و مدرن هستیم، جامعهای که به جای نوحه و عزاداری و مرگ پر از شور زندگی و پایکوبی و رقص شادی و خنده و تنانگی زنانگی باشد.
انقلاب «زن، زندگی، آزادی» به معنای رهاشدن زنان از بند باورهای خشک و تندروانه مذهبی و رویکردی دارد به دیدن زنان آنگونه که خود میخواهند باشند و نه آنچنان که گفتمان مرد سالاری بر آنان دیکته میکند . این انقلاب بر آن است که زنان را آنچنان که شایسته آن هستند ببیند و بر آن است هر آنچه دست و بال او را برای سخن گفتن و رها شدن و قدافراشتن بسته است بر هم بزند و کنارنهد.
بیشک فصل تازه ای برای ما رقم خورده است، فصلی سرشار از شکوفه های گیلاس و باریدن رویا و هم آغوشیها و پایکوبیهای سرمستانه از رهایی، با شعار زن زندگی آزادی که خواستگاهش زیستن در جامعه ای مدرن است، جامعه ای که آگاه است و می داند همه انسان ها هر دو جنسیت را در خود دارند. هم چنین با نگاهی روان شناختی می توان دریافت که انسان موجودی دو جنسیتی است.۱
جا دارد که اشارهای کنم به رمان «اورلاندو» که از مهمترین آثار ویرجینیا وولف به شمار میآید.
ویرجینیا وولف در رمان «اورلاندو»، روح شعر و ادبیات را در قالب پسرکی به نام اورلاندو متبلور میسازد و این جوان شاعر در نیمهی رمان تغییر جنسیت میدهد و زن میشود، زن شدن اورلاندو آن قدر طبیعی اتفاق میافتد که نیازی به هیچ توجیه علمی نیست. اورلاندو می خواهد زن باشد و از زن بودن خود خوشنود است. اورلاندو میخواهد مادر باشد و از مادر بودن خود خوشنود است.
در پایان ذکر این نکته شایسته است که شعار زن زندگی آزادی در پی برتری بخشیدن به یک جنسیت خاص نیست و معطوف به وجه زنانه بشر است. وجهی که در همگان از این سو تا آن سوی هویت جنسی یافت میشود. از این رو به این نتیجه می رسیم که هر کدام از ما در مقام انسان مطرح هستیم ،انسانی آزاده و آگاه تا نقش خود را برای آنچه که مقدرمان است در این جهان هستی ایفا کنیم .
مایا آنجلو می گوید: «هر گاه زنی از حق خود دفاع کرد در واقع از حقوق همه زنان دفاع کرده است ».
اما من امروز میخواهم بگویم هر گاه زنی از حق خود دفاع کرد در حقیقت از حقوق همه مردان و زنان دفاع کرده است.
هیچ جامعه ای به رستگاری نمیرسد مگر آنکه مردمان آن جامعه به آنچه حقشان است دست بیابند.
پی نوشت:
۱-وولف با تکیه بر هویتهای دو جنسیتی و دوجنسگرایی کلاریسا و اورلاندو نه فقط پیش فرضهای اجتماعی درباره تفاوت بین زن و مرد که منجر به میل دگرجنس گرا می شود را به چالش می کشد، بلکه ثابت بودن هویت جنسیتی را از بین می برد. اورلاندو و کلاریسا دارای صفتهای مردانه و زنانه هستند. اورلاندو علیرغم تغییراتی که به ازدواج می کند. (Shelmerdine) را دوست دارد، اما با شلمرداین (Sasha) در جسمش رخ میدهد ساشا را دوست دارد، اما با ریچارد ازدواج می کند. کلاریسا و اورلاندو ( Sally)همین ترتیب، کلاریسا سالی با آنکه تسلیم ارزشهای دگرجنس گرایی می شوند درعین حال بـا ویژگیهای دوجنسیتی و دوجنس گرایی خویش این نظام را به چالش می کشند. وولف مفهوم دوجنسیتی را در رمان خانم دالو ی با گسترش رابطه ی روحی کلاریسا و سپتیموس بسط می دهد. کلیدواژه ها: ویرجینیا وولف، اورلاندو، خانم دالوی، دوجنسیتی، قابل اجرابودن جنسیت
۲-آنیما و آنیموس (به انگلیسی: Anima and Animus)، در مکتب روانشناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ به بخش ناهشیار یا خودِ درونیِ راستینِ هر فرد گفته میشود که در مقابل نقاب یا نمود برونی شخصیت قرار میگیرد. آنیما در ضمیر ناهشیار مرد به صورت یکی شخصیت درونی زنانه جلوهگر میشود و آنیموس در ضمیر ناهشیار زن به صورت یکی شخصیت درونی مردانه پدیدار میشود.
رعنا سلیمانی