زنی از تبار غم بزرگ

۱۸ آبان سالروز درگذشت توران میرهادی-زاده سال ۱۳۰۶ شمیران — درگذشته ۱۸ آبان ۱۳۹۵ تهران- استاد ادبیات کودکان، نویسنده و کارشناس آموزش و پرورش. این جمله ی معروف ازاوست : “غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کنیم.”

توران میرهادی( خمارلو) بیش از ۶۰ سال در گستره آموزش و پرورش و فرهنگ و ادبیات کودکان کوشید و در این راه یکی از چهره‌های تأثیرگذار سده کنونی ایران است. او به همراه همسرش محسن خمارلو، به مدت ۲۵ سال مجتمع آموزشی تجربی فرهاد یا مدرسه فرهاد را از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۹ اداره کرد. توران میرهادی به همراه لیلی ایمن ( آهی) از بنیان‌گذاران شورای کتاب کودک هستند میرهادی را «مادر ادبیات کودک و نوجوان در ایران» خوانده‌اند.

وی از پدری ایرانی به نام فضل‌اله که ریشه و تبار تفرشی داشت و مادری آلمانی به نام گرتا دیتریش به دنیا آمد.
توران در سال ۱۳۱۱ آموزش بیرون از خانه را آغاز کرد و برای شش ماه به مدرسه آلیانس فرانسه رفت، پس از آن با تصمیم مادر که آموزش با سه زبان آلمانی در خانه و فارسی و فرانسه در دبستان را برای او سخت می‌پنداشت، به دبستان آذر و سپس به دبیرستان نوربخش رفت و با پایان دبیرستان در همین سال در رشته علوم طبیعی (زیست‌شناسی) دانشگاه تهران پذیرفته شد. در همین دوره، با جبار باغچه‌بان آشنا شد. حضور در کنار جبار باغچه‌بان به او اهمیت آموزش سواد پایه را یادآوری کرد. در کنار این به کلاس‌های درس محمدباقر هوشیار در دانشکده ادبیات می‌رفت که علوم تربیتی و اصول آموزش و پرورش درس می‌داد. تجربه‌هایی که او از این دو استاد به دست آورد سبب شد که تصمیم بگیرد در راهی دانش بیاموزد که علاقه‌اش را داشت و تصمیم گرفت برای آموزش در زمینه علوم تربیتی و روان‌شناسی به اروپا برود. وی در پاییز ۱۳۲۵ به پاریس رفت. در این هنگام یک سال از پایان جنگ جهانی دوم گذشته بود و اروپا ویرانه‌ای بود که از داغ جنگ و گرسنگی می‌سوخت. اما اراده او برای آموختن سبب شد که این دشواری‌ها مانعی در راه هدف او نشود و خود را با وضعیت ناگوار پس از جنگ در اروپا سازگار کند. او یک بار به هرزگوین و یک بار هم به کوه‌های تاترا چکسلواکی رفت و در بازسازی راه‌آهن آن مناطق شرکت کرد. این سفرها و دیدن چهره اروپا پس از این جنگ ویرانگر چنان تأثیر عمیقی بر او گذاشت که از همان هنگام به نقش آموزش و پرورش در پاسداری از ارزش‌های انسانی یا ویران کردن آن پی برد.

وی در زمستان ۱۳۳۰ به ایران بازگشت و خود را درگیر جنبش ملی شدن نفت و پیامدهای آن کرد. در سال ۱۳۳۱ این فعالیت‌ها او را با جوانی به نام سرگرد جعفر وکیلی که از افسران روشنفکر زمانه خود بود آشنا کرد. این آشنایی به ازدواج کشید، اما پس از کودتای نفتی سال ۱۳۳۲ با اعدام این افسر جوان رشته زندگی مشترک کوتاه‌شان گسسته شد. میوه این زندگی پسری به نام پیروز بود. تسلط او به زبان‌های آلمانی، فرانسه و انگلیسی او را فراتر از مرزهای ملی برده است و همواره از او چهره‌ای فرامرزی ساخته است. وی در سال‌های دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در کنگره‌های بین‌المللی ادبیات کودکان و ژوری جایزه جهانی هانس کریستین آندرسن مشارکت داشت.

توران میرهادی در ۸۹ سالگی درگذشت و در امام‌زاده عبداله شهرری در کنار پسرش به‌خاک سپرده شد.
فعالیت‌های او در طول بیش از ۵۰ سال، دنیای ادبیات کودک و آموزش و پرورش در ایران را به سوی رشد و نوآوری هدایت کرد. شکل‌گیری بسیاری از نهادهای فعال در زمینه ادبیات کودکان، آموزش و پرورش و حقوق کودکان در ایران تحت تاثیر کنش‌ها و آموزش‌های شورای کتاب کودک امکان‌پذیر شد.

محمود معمار نژاد