مهکامه پروانه
من کتاب خوان حرفه ای بودم، شنونده حرفه ای موسیقی بودم ، بیننده حرفهای تاتر و البته و صد البته که مخاطب ادعا دار هنرهای تجسمی ، در این یکی دو سال گذشته شنونده حرفه ای پادکست هم شدم . گوش می کنم لذت می برم از صدا از اجرا ، از فن بیان ، از دانش گوینده از مطلب خاصی که صحبت می کنند از موسیقی های لابلای متن، خلاصه مثل یک لذت ناب مزه مزه می کنم هر پادکستی که دوست دارم را . هشت ساعت در روز حین عکاسی کردن در استودیو از این پادکست به پادکست بعدی زمانم را کوتاه می کنم ، مدتهای زیادی است که می خواهم چند تا از پادکست های مورد علاقه ام معرفی کنم که شما هم در لذت من شریک باشید. طول کشید ، دیر شد اما بلاخره . « روی که مادر سگ شدم » عنوان پادکست نوشابه امیری است که تازگی ها گوش می کنم داستان سانی عضو کوچک خانواده که از کجا و چطور به خانواده پیوست شان پیوست ست ، داستان سگی که وقایع اجتماعی اطراف اش را با نگاه شیرین و طنز و کودکانه اش برای ما تعریف می کنم ، سانی سگ سفید کوچک شیرین واقعیت تلخ زندگی ما ، ما ایرانی های داخل و خارج ایران جوری تعریف می کند که کنار تیر کشیدن قلبمان لبخندی گوشه لبمان می نشیند و چقدر خوب که صدای نوشابه لطیف است این لطافت زهر غصه هایمان را کمرمگ می کند. ماجرا های سانی را حتما گوش کنید و لذت ببرید از این نگاه نویسنده و بیان گوینده ماجرا های تلخ و شیرین سانی و ما!