سرانجام خالص‌سازی


بیژن اشتری


مائو تسه تونگ رهبر چین از جمله دیکتاتورهایی بود که به خالص‌سازی نیروهای تحت امرش اعتقاد عمیقی داشت.


او مثل بت محبوبش استالین، پاکسازی ممتد و خونین کادرهای حزب کمونیست را تا دم مرگ ادامه داد.


مائو زیر عنوان «انقلاب فرهنگی» حداقل یک میلیون کمونیست چینی را ،که عموما نیز از فرهیختگان و فرهنگیان بودند، اعدام کرد.


این پاکسازی‌ها به آنجا کشیده شد که حتی نخست وزیر به نسبت فهمیده و معتدل چین،چوئن‌لای ، را هم عملا به کشتن داد. چو به سرطان مبتلا شده بود اما مائو محرمانه دستور داد: «این خبر را افشا نکنید و به نخست وزیر نگویید که سرطان گرفته. او قلب ضعیفی دارد و بنابر این هیچ عمل جراحی‌ای روی او انجام ندهید چون بی‌فایده است.»


نخست وزیر عاقبت مرد و مائو در شب مرگ وی در اقامتگاهش جشن و آتش بازی به راه انداخت.


مائو در سال پایانی عمرش دستور داد که اصلی‌ترین مخالفش در حزب کمونیست، دنگ شیائو‌پینگ، را حصر خانگی کنند و شمار زیادی از نظامیان را زندانی و برکنار کرد و دفتر سیاسی حزب را به طور کامل پاکسازی کرد.


در پایان ، فقط چهار نفر باقی ماندند که از نظر مائو از همه خالص‌تر و انقلابی‌تر بودند. این چهار نفر که به «گروه چهار نفره» معروف شدند توسط همسر مائو رهبری می‌شدند.


انها به پشتوانه مائو موج تازه‌ای از کشتارها و پاکسازی‌ها را آغاز کردند اما با مرگ مائو ستاره اقبال آنها غروب کرد. مادام مائو و سه عضو دیگر گروه محاکمه و به حبس ابد محکوم شدند. مادام مائو پانزده سال بعد در زندان خودکشی کرد.


بله، چنین کردند دیکتاتورها. آنها زیردستان و نوکران خود را چنان به صورت ممتد مشمول خالص‌سازی و غربالگری قرار دادند‌ که نهایتاً به قول شاعر خودمان، بیدل دهلوی، «مرکز افتاد برون بس که شد این دایره تنگ.»


منبع: ایران امروز