سپندارمذگان/ روز عشق و دلدادگی در ایران باستان

روز زن، روز عشاق و روز زمین در ایران باستان و ژاپن!

ایرانیان از هزاران سال پیش روز زن و عشق را جشن می‌گرفتند. آن روزها که هنوز خون «سنت والنتینو» ریخته نشده بود تا بهانهٔ بی‌ربطی برای نکوداشت عشاق باشد، ایرانیان باستان یکی از بزرگترین و باشکوه‌ترین جشن‌های ملی را در روز پنجم ماه اسفند/اسپندارمذ جشن می‌گرفتند. این جشن «جشن اسفندگان» دوازدهمین جشن از جشن‌های دوازده‌گانهٔ ایرانیان بود که در نکو‌داشت زنان، عشق و زمین(مادر هستی) برگزار می‌شد. که به آن «مردگیران» نیز می‌گفتند. از این رو که در این روز دختران دم‌بخت، به میل خود همسر آینده‌شان را برمی‌گزیدند. بانوان نیز رخت و کفش نو می‌پوشیدند و مردان به پاس زحمات یکساله هدیه‌هایی می‌خریدند و به آنها پیشکش می‌کردند.

در روز جشن سپندارمذگان بانوان از کارهای روزمره و همیشگی معاف شده مردان و پسران به جای آنها کارهای خانه را انجام می‌دادند. از همه جالب‌تر اینکه ژاپنی‌ها نیز در مراسم سال نو جشن مشابهی برگزار می‌کنند. البته جشن ژاپنی‌ها در برگیرندهٔ مراسم مردگیران برای دختران نبوده. اما خرید هدیه و انجام دادن کارهای خانه را شامل می‌شود. وجود این جشن زیبا در فرهنگ ژاپنی تصادفی نیست. بلکه احتمالن ریشهٔ آن به پیوندهای کهن ایران و ژاپن در دورهٔ ساسانی برمی‌گردد. پرفسور «تاکایاسو هوگوچی» باستان‌شناس و ایران‌شناس سرشناس ژاپنی و رییس موزهٔ «اکو هاکو کوکان» با اشاره به کهن‌ترین کتاب باستانی ژاپنی «نیهون شوکی» درباره رد پای ایرانیان در ژاپن نوشته‌های ارزشمندی دارد که ریشه وجود بسیاری از واژگان پارسی میانه و تاثیر عمیق باورهای زرتشتی را در فرهنگ ژاپنی بازشناسی کرده است.

واژهٔ «سپندارمذگان» ریشهٔ در زبان اوستایی دارد و به واژهٔ «سپندآرمیتی»و نیز واژه پهلوی سپندارمت به معنی خِرَدِ کامل بازمی‌گردد. سپندآرمیتی به باور ایرانیان باستان یکی از امشاسپندان (یاوران اهورامزدا) است.

یادم میاید در کودکی در سریال ژاپنی محبوبی به نام «داستان زندگی» که نام اصلی آن «هانیکو» بود این مراسم را دیده بودم. وقتی سریال پخش میشد مادرم و زنان فامیل و همسایه به هم می‌گفتند« خدا شانس بده! تو ژاپن هم دنیا نیومیدیم بلکه…» و به شوهرانشان سرکوفت می‌زدند« یاد بگیر!» همه جا سخن از فرهنگ والای ژاپنی بود. ژاپنی‌ها دروغ نمی‌گویند. ژاپنی‌ها طبیعت را آلوده نمی‌کنند. زن و‌ مرد ژاپنی در کنار هم کار می‌کنند و…وقتی که بزرگ شدم و فهمیدم که بسیاری اداب و ویژگی‌های نیکی که به دیگران نسبت می‌دادیم در ایران ما بلکه زیباتر وجود داشته و شاید به سرزمین‌های دیگر نیز رفته دلم به درد میامد.امروز در ایران کسی سپندارمذگان را نمی‌شناسد. کسی نمی‌داند که ایرانیان نه تنها همسران بلکه آب و زمین و‌ درخت را نیز گرامی می‌دانستند و آلوده نمی‌کردند. حتی مردگان خود را بجای دفن کردن بر فراز برجی بلند می‌گذاشتند تا گرمای آفتاب آنها را بخشکاند و پوسیدگیِ جسد زمین پاک را نیالاید. مردمی که دروغ و خشکسالی را بزرگترین دشمن خود می‌دانستند امروز دروغ‌گویی را هنر و تدبیر می‌دانند. از کورش و زرتشت دم می‌زنند بی‌آنکه بدانند آنها به دلیل رفتار و کردار نیک بزرگند نه نام و نسب. ما مردمی هستیم که زیر آوار از خود بیگانگی مدفون شده‌ایم. باشد که باز سربرآوریم، حتی اگر پس از سده‌ها.

الهه(نوشاد)رهرونیا

نقاشی: دلدادگی رابعه و بکتاش