چهار– پایدارترین و مهمترین شعاری که کمابیش بی هیچ درنگی پس از درگذشت اندوهگزای مهسا امینی بیان شد، شعار “زن، زندگی، آزادی” است که هماکنون هم در کوچه و خیابانهای ایران شنیده می شود.
نشانه شناسی شعارهای خیزش مردمی ایران – ۴
شعارهای دسته ی نخست
نخستین، پایدارترین و مهمترین شعاری که کمابیش بی هیچ درنگی پس از درگذشت اندوهگزای مهسا امینی بیان شد، شعار “زن، زندگی، آزادی” است که هم اکنون هم پس از گذشت چهارماه در کوچه و خیابانهای ایران شنیده میشود. آشتیگرایی این گزاره از سوی برخی از رسانههای دولتی بازنمود شد و برای برخی از دولتمردان و حتی روحانیان، چندین هفته ی پی درپی نیاز بود تا چرایی و مشروعیت این شعار را بپذیرد یا به راستی آن تا حدودی تن در دهند. درونمایهی این گزاره از ترجمه ی واژه به واژه ی شعار کردی «ژن، ژیان، ئازادی و در پیوند با جهانبینی پیکار برای آزادی زنان عبدالله اوجالان، الهام گرفته شده است. این شعار به دلیل نگارش، آهنگ وارگی و ارزش معنایی آن، بسیار گیرایی داشت. اگرچه طیف بزرگتری از سران سیاسی وابسته به رژیم جمهوری اسلامی از همان آغاز در تلاش بودهاند تا با برقراری پیوند تبارشناسانهی این شعار با کردهای تجزیهطلب فراسوی مرزهای ایران، از ارزش اجتماعی و یکپارچهگرای این شعار بکاهند. این که تا چه اندازه شعارهای کردی یا فارسی نامبرده در بالا از شعار پرآوازه ی فرانسوی «برابری، آزادی، برادری» (egalité, liberteé, fraternité) الهام گرفته است، کانون این پژوهش نیست، اما جنبه تداعی خاطر آن را نمیتوان به سادگی نادیده گرفت.[1]
بی گمان برای ارزیابی همه طیفهای تأثیرگذار این شعار هنوز نیازمند زمانیم، اما بسیاری از نظریهپردازان و تحلیلگران خبری، خیزشهای جاری مرتبط با این شعار – و همچنین تأثیر بسیجکننده آن بر زنانی که در خیابانها تظاهرات میکنند – را چونان «بزرگترین انقلاب فمینیستی» در خاورمیانه و شاید در سراسر جهان قلمداد میکنند؛ خیزشی قابل مقایسه با جنبش آزادی زنان در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی در اروپا و ایالات متحدهی امریکا. پس از شعار “زن، زندگی، آزادی”، این گزاره با گزاره ی دوم: مرد، میهن، آبادی هم قافیه شده است. این همگرایی بی گمان برای پوشش هر دو جنس و گسترش خواسته ای ایدئولوژیک و ایجاد تعادل جنسیتی با گنجاندن مردان چونان پیکارگرانی برابر برای تغییر رژیم، شانه به شانه زنان معترض پرداخته شده است.[2]
همزمان با سردادنِ شعار “زن، زندگی، آزادی”، گزارهی «ما همه مهسا هستیم، بجنگ تا بجنگیم» زاده شد. این شعار گرته برداری آگاهانه و هوشمندانه از شعاری است که به فرانسوی و در پی رویداد فاجعه بار هفتم ژانویه ی ۲۰۱۵ در پاریس بر سر زبانها افتاد. در آن زمان دو تروریست فرانسوی مسلمان تبار – دو برادر به نامهای سعید و شریف کواشی به دفاتر هفته نامه فکاهی فرانسوی شارلی ابدو (Charlie Hebdo) در پاریس یورش بردند دوازده تن را به قتل رساندند و یازده تن را به سختی مجروح نمودند. از این روی، به گمان من این شعار، پیوند استواری با شعار فرانسوی Je suis Charlie (من شارلی هستم) برقرار میکند که آن روزها زبانزد مردم کوچه و بازار بود. اکنون شعار “ما همه مهسا هستیم” عمداً یا سهواً یادآور شعار این شعار فرانسوی و خواهشی است برای همبستگی ایرانیان تا رخداد درگذشت مهسا امینی را به عنوان نمادی برای تجسم این یگانگی در میان معترضان نشان دهد.
شعار “ایرانی باغیرت! حمایت! حمایت!” یکی از مهمترین ویژگیهای فرهنگ شرقی یعنی اصطلاح «غیرت» را که در واژه به معنای «حساسیت» و «احساس پشتیبانی» یا «مسئولیتپذیری» در برابر خانواده و دوستان است، برجسته میکند. این شعار، بیتفاوتی و ناآگاهی کسانی را متهم میکند – بهویژه بخش منفعل مردم را – که در خاموشی، شاهد ریخته شدن خون غیرنظامیان بیگناه، بیاعتنایی آنها در برابر جنایات مأموران امنیتی، و آزاردهندگان و سرکوبگران تظاهرکنندگان هستند و هیچ واکنشی نشان نمیدهند؛ این همان گروه اکثریت “خاکستری” و یا خاموش است. همتای این شعار در گزارهی «بسیجی بیغیرت! داعش ما شمایید!» که گروههای سرکوبگر و بسیجیهای شبهنظامی را با رژیم داعش برابر می نهد قابل مشاهده است.
بیشترِ شعارهایِ افتاده بر سرِ زبانها، با دیدگاهی فراقومی و فرادینی، تفاوت های منطقه ای و قومی-مذهبی، با نام بردن یکایک استانها و شهرهای ایران، همهی ایرانیان را به همبستگی فرا می خوانند. این شعارها میکوشند تا پایداری سراسری معترضان را بدون انگاشتن گوناگونی قومی یا جغرافیایی برجسته کنند. سه شعار نمونه از این دسته عبارتند از: “از کردستان {استان غربی ایران و زادگاه مهسا امینی} تا تبریز {مرکز استان آذربایجان شرقی، در شمال غرب ایران} ، صبر ما گشته لبریز”. و به همین ترتیب، شعار از “کردستان تا تهران، خونین تمام ایران” و شعار “از زاهدان تا تهران، جانم فدای ایران”. هر سه، شعارهایی هستند که خواستار یگانگی و همبستگی همه ایرانیانی هستند که به ویژه با خشونت نیروهای امنیتی پیکار میکنند. آنها به ویژه از آن روی شایان یادآوری هستند که فرمولهای آنها به صورت فرامنطقه ای، فرازبانی و فرافرهنگی ساخته شده اند، به گونه ای که پخش شعارها در عین انکار هرگونه فرض جدایی طلبانه، توانایی گذار از این مرزهای به ظاهر تفاوت گذار را نیز داراست. بنابراین، این سه شعار خاطرنشان شده در بالا برای نمونه، دقیقاً در تقابل با این استراتژی پنهان رژیم قرار میگیرد که – به ویژه در زمان ناآرامی – تلاش در آفرینش دوگانگی میان مردم دارد و خیزش ها را با برچسب های خوارداشتکنندهای مانند “اغتشاش”، “هرج و مرج طلبی”، “بیگانه پرستی”، “نفاق و خیانت” و “محاربه” معرفی میکند.
دو شعار: “نترسید! نترسید! ما همه باهم هستیم” و شکل وارونه ی آن: “بترسید بترسید! ما همه باهم هستیم”، هر کدام به ترتیب، معترضان یا نیروهای سرکوبگر را مخاطب قرار میدهد. نخستین شعار با فعل بازدارندهی “نترسید” خواستار همبستگی تظاهرکنندگان در برابر وحشیگری پلیس ضدشورش و شعار دوم با فعل مثبت امری “بترسید” به همان نیروهای پلیس هشدار میدهد و به آنها یادآوری میکند که معترضان اکنون همه یکی شدهاند، بنابراین پلیس باید از آنها بهراسد. این دو شعار هم تشویق کننده است و هم تهدیدآمیز. دلگرم کننده است زیرا با لحنی فرمایشی مردم خیزشگر را خطاب میکند که ترس و احساس تنهایی خود را رها کنند و به نیروهای انتظامی و به ویژه بسیجیان هشدار میدهد که تظاهرکنندگان تنها نیستند. شاید در میان شعارهای گوناگونی که وحشیگری رژیم در برخورد با نیروهای مسلح و شلیک علیه معترضان را هدف قرار میدهد، باید به گزارهی کوتاه و مکرر “بیشرف! بیشرف” اشاره کرد. این شعار کوتاه یکی از تحریک آمیزترین گزاره های اعتراضی به ویژه علیه نیروهای بسیجی و شبه نظامی است که – عمدتاً با عنوان لباس شخصیها – با تظاهرکنندگان برخورد میکنند و به آنها با چاقو، باتوم و اسلحه ی کمری آسیب جانی میزنند. در فرهنگ ایرانی، شرقی و عموماً اسلامی “شرف” واژهای است با بار معنای سنگین، بسیار پرارزش از دید اجتماعی و همزمان برانگیزاننده و حساسکننده. سترون بودن از این ویژگیِ شدیداً اخلاقی – که در شعار بالا بیان شده است – با هدف هشدار دادن به نیروهای سرکوبگر و تلنگر زدن به وجدان ستمگران به این موضوع بی نهایت حساس می پردازد. به هر روی، بسیجیها هم ایرانی هستند و از همان خون و گوشت مردمی که میزنند و میکشند. این شعار باید این حقیقت غیرقابل انکار را به آنها یادآوری کند که آنان به غیرنظامیان بیگناه و هم میهنان خود آسیب میزنند.
شعار “اگر با هم یکی نشیم، یکی، یکی تموم میشیم” وابسته به همین دسته است. این گزاره ی آهنگین، بسیار آخرت شناسانه و سرنوشت ساز پرداخته شده و مردم را به پیوستن به خیزش ها ترغیب و همزمان دوگانگی و اختلاف را نفی میکند. به نظر میرسد این شعار بازگویی ضربالمثل حکمت رومی کهن «یا به هم میپیوندیم، یا جدا جدا آویخته خواهیم شد» است که به توانایی خردورزی و دوراندیشی آدمی تلنگر میزند و یادآورد یک داستان فولکلور رومی است که در آن پیرمردی، فرزندان خویش را پند میدهد که شکستن شاخه های به هم پیوسته، بسی سختتر از شکستن تک تک آنهاست. بیگمان ترس از جداافتادگی و واماندن که انگیزهی نبودِ اطمینان و اضطراب میشود، انگیزانندهی مهمی در آفرینش و بهره بردن از شعارهایی از این دست است.
شمار شایان توجهی از شعارهای مردمی – گذشته از وابستگی آنها به گروهبندی «الف» یا «ب»، خواستار همبستگی و یگانگی ایرانیان، فرای قشرگرایی و پیوندهای عشیره ای-قومی-مذهبی و اجتماعی هستند. بی گمان این ویژگی از چشم هواداران رژیم و رسانههای دولتی پوشیده نمانده است، به همین دلیل است که روزنامهی پرمخاطب “همشهری” در شماره ۱۳ مهر ۱۴۰۱ این شعارها را چونان «فریاد اغتشاشگران» و «قانونشکن و ساختارشکن» تعبیر میکند و خواستار آن میشود که «روشنفکران واقعی و آگاه ایران از این تظاهرکنندگان دوری کنند، زیرا هواخواهان این شعارها فقط به «طبقه خاصی از جامعه» اشاره میکنند و به اصطلاح «شبه روشنفکر» هستند. در واقع ماهیت این خیزش ها به روشنی برعکس آن چیزی است که روزنامه ی همشهری ادعای آن را دارد.[3]
سایر شعارهای باقیمانده را که از طرف معترضان فریاد زده میشود، میتوان در ردهی ب قرار داد که به روشنی رژیم اسلامی و حتی شخص سیدعلی خامنهای رهبر انقلاب را هدف قرار میدهند.
————————————————————————————————————————————————————————————-
[1] AGNES GROND: Liberale Lebenswelten. Eine Fallstudie zu Sozialisationsprozessen in einer kurdischen Migrantenfamilie. Walter de Gruyter, 2018.
[2] ABUBAKR AL-SHAMAHI, Iran’s protesters have had enough after Mahsa Amini’s death, Al Jazeera (22 Sep 2022, acssess: 10/07/2022)
[3] Hamshahri: Pošte pardeh-ye šoʿārhā dar yek eġtešāš, 30 Shahrivar 1401 | 04 Oct 2022.