ناهید دلنواز
و بالاخره دختری زیر تابوت پدر ایستاد؛ فارغ از تمام کلیشهها و باید نبایدها. دست بر دهان، با نگاهی غمزده اما مصمم.
دختر کسی بودن، دختر احمدرضا احمدی بودن.
ماهور احمدی زیباست؛ چه در عکسهایی که غمگین و آزاد پشت میکروفن ایستاده و از پدرش میگوید و چه در این عکس که همه کلیشه و سنت و باید را کنار میزند. شاید امروز، روز غمگینی برای خداحافظی با آقای شاعر بود، اما اتفاقی که این زن رقم زد، شانهای که در میانه عزاداری و خاکسپاری، زیر تابوت رفت، نشانهای بزرگ از یک تغییر است. ماهور، نشانهای از همه ماست؛ همه زنهایی که در پی آزادی، زنانگی را از نو تعریف میکنند و جریان زندگی را به سمت پایان تمام خطقرمزهای نوشته و نانوشته به ناحق میبرند. دمت گرم خانم ماهور احمدی. سرت سلامت و قلبت آرام از دوری و دلتنگی پدر .