بهمن هدایتی
واقعیت این است “ولایت فقیه” در کلیت، ذیل تئوری “خلافت” [جانشينی] طبقه‌بندی میشود
اهل سنت، بعد از نبوت به ایده خلافت رسیدند و شیعیان باورمند به ولایت فقیه، بعد از [غیبت] امامت، ۱۴۰۰ سال بعد، البته نامش بخاطر تعلق خاطر شیعی و “خاطرات بد” خلافت در تاریخ،”ولایت” شد
از سوی دیگر می توان گفت ولایت فقیه میوه و ثمره نگرش فلسفی به دین است و به بیان دیگر ولایت فقیه تسلف و فلسفه ورزی درباره غیبت امام زمان(عج) است.
کلام هم در ولایت فقیه در خدمت فلسفه است، اگر کلامی محض بود، باید مورد اجماع همه فقهای شیعه در همه ادوار می بود؛ولایت فقیه مد نظر آیت الله خمینی
صدسال دیگر، نام آیت الله منتظری در کنار نام امام خمینی خواهد بود: تئورسین و مبدع ولایت فقیه.
در واقع محمدتقی مصباح یزدی در دوره ولی فقیه دوم، همان نقش تئوریزه کننده حسینعلی منتظری در دوران ولی فقیه اول را دارد
آیت الله متتظری تا روز آخر عمر به ولایت فقیه(هرچند با قرائت متفاوت) باور داشت و همچنین شاگردان ایشان هم هنوز به ولایت فقیه معتقد هستند
به بیان دیگر ولایت فقیه چهار چهره اصلی دارد: خمینی و خامنه ای،منتظری و مصباح و چیزی که الان حاکم است خوانش مصباح از ولایت فقیه است
به تمجیدهای بی سابقه و ارادت ورزی های خاص آیت الله خامنه ای نسبت به مصباح و هم ردیف قرار دادن او با “مطهری” توجه کنید
عقاید و افکار مصباح یزدی از ۱۳۶۸ به این سو عملا پایه اصلی و رسمی “شیعه پیرو ولایت فقیه” قرار گرفت.
مصباح فاقد کاریزما بود که این مانع برخی بلندپروازی ها برای او شد،هرچند که در دهه شصت زمزمه هایی از امکان رهبر شدن‌اش بود، بخصوص در جناح راست مجاهدین انقلاب.
آیت الله مصباح دو خدمت بزرگ به رهبری دوم جمهوری اسلامی کرد:
تئوریزه کردن مبسوط الیدی ولی فقیه و مشروعیت آسمانی رهبر از یک سو و ارتزاق فکری بدنه حامیان جمهوری اسلامی موسوم به “حزب اللهی ها “
توجه کنید که ائمه جمعه منصوب رهبری عینا تئوری های مصباح را در تریبون ها عرضه می‌کنند.
جبهه پایداری عملا خوراک فکری و عقیدتی طیف حزب اللهی(بخصوص نسل های جدیدتر) را تامین می‌کند. هرچند که عملا هدایت میشود و جلوی رشد بیشترش گرفته میشود(رد صلاحیت کامران باقری لنکرانی ۱۳۹۲)
به شبکه های رسانه ای نظام توجه کنید، مثلا افق دست کدام طیف است؟
عقاید آیت الله مصباح یزدی حتی به متحد و گروه تحت الحمایه جمهوری اسلامی یعنی حزب الله لبنان هم “صادر” شد.با اینکه پایه تئوریک حزب الله لبنان در ابتدای شکل گیری متاثر از امام موسی صدر بود.
علی گلزاده غفوری،ناصر مکارم شیرازی؛رحمت الله مقدم مراغه ای،عزت الله سحابی،احمد نوربخش؛ ابوالحسن بنی صدر، مرتضی حائری یزدی؛محمد جواد حجتی کرمانی و حمیدالله میرمراد زهی از علمای اهل سنت سیستان و بلوچستان.
این نه نفر در مجلس خبرگان قانون اساسی ۱۳۵۸ به اصل ولایت فقیه رای منفی دادند