هلن شوکتی
بخش گستردهاى از پيشينه فرهنگ كهن ايران زمين به ادبيات فولكلور و موسيقى نواحى مربوط مىشود. شعر و موسيقى اصيلى كه در همهى لايههاى آن اعتقادات، ارزشها و جهان بينى مردم منتشر شده و به نسلهاى بعد انتقال مىيابد.
در واقع شايد بتوان ادعا كرد كه بسيارى از آيينها و آداب پارسى در قالب ترانه و ادبيات فولكلور و از طريق نغمههاى موسيقى، دوام يافته و تا به امروز به حيات خود ادامه داده است.
نوروز خوانى يكى از همين آيينهاى اصيل موسيقيايى به شمار مى رود كه با /آيين نوروز/ به بزرگترين جشن ايرانيان پيوند خورده است و آمدن فصل نو را بشارت مىدهد.
در گذشته، شادى نو شدن سال را با شيوههاى گوناگون و نغمههاى نوروزى مختلف ابراز مىكردند.
سرودهاى شاد باش نوروزى با اسامى متفاوتى چون؛ آيين جمشيد، سبز در سبز ، دل انگيزان،
فرخ روز، و ساز نوروز در متون تاريخى و موسيقيايي به يادگار مانده است.
ترانههاى ساده و در عين حال عميقى كه گاه به دلايل متعددى چون نبود خط موسيقى، براى ثبت در گذر زمان/ به ورطه فراموشى سپرده شده است.
با اين حال گوشههايى چون نوروزخارا / نوروز عجم / نوروز عرب/ نوروز كوچك نوروز بزرگ و نوروز صبا در رديف موسيقى دستگاهى ايران وجود دارد كه خوشبختانه از گزند زمانه در امان مانده و هنوز گاهى اجرا مىشود.
در ميان همهى نغمههاى شادباش بهارى كه در گذشته وجود داشت، نوروز خوانى نيز همچنان در بخشهايى از ايران نفس مىكشد، آيين ارزشمندى كه بيوند عميقى با شعر و موسيقى و شادى و شور نو شدن دارد. آيينى كه پيشينه آن به ايران قبل از اسلام باز مى گرددو برخى نيز آن را به دين زرتشت و ستايش اهورامزدا نسبت مىدهند.
نوروز خوانى ازجمله آيينهاى ديرينهى ايرانزمين به شمار مىآيد كه تا هزار سال پيش در تمام نقاط ايران اجرا مىشد. اكنون اين آيين را مىتوان در روزهاى پايانى سال و در برخى از مناطق البرز شمالى و جنوبى مشاهده كرد. نوروز خوانان در اين روزها در شهر و روستا مىگردند و با اشعارى آهنگين، آمدن بهار و فصل نو را به مردم نويد مىدهند.
آيين نوروزخوانى در واقع نوعى آواز خوانى بهارانه به شمار مىآيد و زمانى در تمام كشور رواج داشت،
و اشخاصى تحت عنوان نوروزخوان آمدن بهار را با شعر و آواز بشارت داده و مژده آمدن بهار را مىدادند كه اغلب در استانهاى گيلان و مازندران رايجتر بود و هنوز هم ادامه دارد.
نوروزخوانى ميراث موسيقى پيش ازاسلام است كه در ستايش اهورامزدا، توصيف بهار و ستايش شاهان و اميران، همراه بود.
نوروزخوانان در گروههاى دو نفره يا در گروههاى سه و چهار نفره مىباشند كه معمولأ يكى از اعضاى گروه / شعر آواز را مىخواند، ديگرى ساز مىزند و بخش پاسخ يا ترجيع بند اشعار را با خواننده همراه مىشود ونفر بعدى” كوله كش” يا “باركش” است كه با كيسهاى بر پشت يا در دست، هدايا را جمعآورى مىكند.
*
نوروزخوانى از لحاظ مضمون و نحوهى اجرا به سه دسته امام خوانى، توصيف خوانى، و مدح خوانى تقسيم مى شود.
امامخوانى: شيوهاى از نوروزخوانى است كه در آن به مدح امامان و معصومين مىپردازد و گاهى بسراغ روايت آدم و حوا و قصه يوسف و زليخا نيز مىروند.
توصيف خوانى : وصف طبيعت و بهار و رستاخيز زمين است و نوروز خوان پاكى و نيكى را ستايش كرده و ترجيع خوان ها آن ها را تكرار مى كنند.
مدح خوانى : يا هجو خوانى : بخش سوم اين مراسم را تشكيل مى دهد كه هدف آن كسب درآمد و انعام است. در واقع زمانى كه نوروز خوانى با انعام باشد بخش مدح خوانى / و در صورت عدم دريافت انعام هجو خوانى/ صورت مىگيرد كه نشانه نارضايتى نوروزخوان خواهد بود.
يكى ازويژهگىهاى نوروز خوانان،، سفر به نواحى ديگر است كه سبب انتقال فرهنگ خاص يك ناحيه به نواحى ديگر و انتقال اشتراكات فرهنگى با يكديگر مىشود.
بعنوان مثال نوروز خوان منطقه كومش به زبان طبرى و نوروزخوانان طالقان نيز به زبان طبرى و گيلكى تسلط دارند. ازاين رو حضور اين افراد در گيلان و مازندران به انتقال بخشى از فرهنك شفاهى و سنتهاى موسيقى در دو سوى البرز منجر مىشود.
زنده ياد) حسن مشحون نويسنده و موسيقىدان ايرانى) در باره تاريخچهى بهارخوانى در كتاب “تاريخ موسيقى ايران”چنين نوشته است:
سرودهاى نوروزى كه با آهنگ مخصوص در مازندران و گرگان در سال نو خوانده مىشود، داراى سابقه قديمى است كه ايرانيان پس از اسلام، اشعار آن را دگرگون كردهاند. متأسفانه در حال حاضر نسخه اصلى آن در دسترس نيست ولى از مضمون برگردان آن مىتوان دريافت كه يادگارهاى پيش ازاسلام است.
ترانههاى نوروزخوانى تا پيش ازاسلام تنها در توصيف طبيعت و زيبايى فصل بهار و ستايش شاهان خوانده مىشد، اما پس از ورود اسلام به ايران، اين اشعار با روايات اسلامى و مفاهيم مذهبى در هم آميخت.
بهار بهار آمد خوش آمد على با ذوالفقار آمد خوش آمد
على با ذوالفقار آن شاه مردان دل ناشاد ما را شاد گردان
١٣٥ سال پيش الكساندر خوتسكو يا الكساندر خودزكو شرقشناس، ايرانشناس و اسلامشناس لهستانى (لهستان تحت اشغال امپراتورى روسيه) در پژوهش و مطالعات زبانشناسى به نوروزخوانى اشاره كرده بود، كه حاصل اين مطالعات و پژوهش در كتابى تحت عنوان “نمونههايى از شعر بررسى سرزمين پارس” در سال ١٨٤٢ ميلادى در ايران بچاپ رسيد.
امروزه اين آيين سنتى متأسفانه به فراموشى رفته است ولى در سالهاى اخير و به همت برخى از علاقمندان به فرهنگ و هنر ايران زمين، در روزهاى پايانى سال مى توان احياى آيين نوروز خوانى به صورت نمادين و گاه در قالب جشنواره را در گوشه و كنار كشور ديد.
و در اين راستا سخنى داريم از يك رويداد تاريخى و زيباى فصل بهار و آغاز نوروز:
*فستيوال كوچه بوشهر*
اين فستيوال هرساله بمدت يك هفته در هواى مطبوع و بهارى اسفند برگزار مى شود.
در دو دورهى قبلى فستيوال كوچه بوشهر (كافه حاج رييس، ميزبان اين رويداد محبوب موسيقى بود) اما به علت استقبال بى نظير مخاطبان و محدوديت ظرفيت كافه حاج رييس، برگزاركنندگان كوچه، به فكر ميزبانى در يك مكان بزرگتر شدند كه در نتيجه فستيوال كوچه بوشهر در سال ١٤٠٢ در خانهى تاريخى * عمارت حاج رييس * معروف به *عمارت حاج رييسالتجاره* برگزار شد.
اين عمارت تاريخى متعلق به دورهى قاجار و در قلب بافت تاريخى بوشهر قرار گرفته است. اين رويداد هنرى و فرهنگى، بوشهر را براى بسيارى از ايرانيان دوست داشتنىتر كرده و توانست با استقبالى پرشور در بوشهر و خارج از استان مواجه شده و موج پرتوان هواداران موسيقى را براى خود نگه دارد.
در حقيقت در اين رويداد به انواع موسيقى پرداخته مىشود (از موسيقىهاى شاد محلى تا نوحه خوانى)اما اين فستيوال صرفأ يك رويداد موسيقى كه مردم چند شبى در آن به سرخوشى بگذرانند نيست، بلكه هدفى والاتر دارد، آن هم گردهمآيي هنرمندان از چهار گوشه كشور در اين فستيوال و كمك به ريشههاى مشترك فرهنگى در بين اقوام، تقويت جايگاه موسيقى و پيوند مردم با آهنگهاى محلى نواحى و به تصوير كشيدن فرهنگ آداب و معاشرت مردم بوشهر و باز بودن درهاى خانه به روى مهمان و تقويت گردشگرى منطقه مىباشد..
آنجا كه كلام باز مىماند، موسيقى آغاز مىشود. ريچارد واگنر