در جریان سرکوب اعتراضات جاری و طی بیش از صد روز گذشته، دهها معترض بر اثر برخورد گلولههای ساچمهای، بیناییشان آسیب دیده است اما در غیاب انجمنهای حامی آسیبدیدگان اعتراضات در ایران، بعضی از آنها در اینستاگرام همدیگر را پیدا کردهاند و برای کمک به یکدیگر تلاش میکنند.
این گزارش گزیدهای از تصاویر و نوشتههای زخمیانی است که از تجربه، احساس، خشم و امید، پس از زخمی شدن چشمشان نوشتهاند و بیشترشان به یمن شبکههای اجتماعی و دو نفر از این چهرهها که از همان ابتدا پا جلو گذاشتند، همدیگر را در شبکههای اجتماعی یافتهاند: غزل رنجکش، دختر اهل بندرعباس که پس از جراحت حتی روی تخت بیمارستان با انگشتانش علامت پیروزی را بالا نگه داشته بود و مرسده، مربی بدنسازی که با عزمی جزم، برای کمک و روحیه دادن به دنبال آسیبدیدگان چشم میگردد.
روایت غزل خیلی زود به رسانهها راه یافت؛ از لحظه ساچمه خوردن چشمش، عشقی که به چشمانش داشت و دارد، نگرانیاش از آسیبدیدگان گمنام و درخواست کمک برای آنها که هنوز میتوانند با پیوند قرنیه بینایی خود را باز یابند.
اما غزل در این راه تنها نبود، مرسده، در روزهای نخست ساچمه خوردنش از صدای وحشتناک ترکیدن چشم، اینکه اندازهها دستش نیست و حفظ تعادل برایش سخت است نوشت اما روایت بلند شدنش پس از این زخم، عملهای جراحی، بیمها و امیدها، کمکهای همسر و خواهرش و امیدش، شکرگزاری پس از آغاز روند درمان و بهبودی نسبی و امیدش به فردایی آزاد، دنبالکنندگانش را مجذوب کرد.
نیلوفر آقایی، کارشناس مامایی و مشاور بارداری زن دیگری است که تصاویر خندان و نوشتههای تاثیرگذارش بارها دست به دست شده است؛ ماموران در جریان تجمع کادر ردرمان مقابل ساختمان نظام پزشکی به چشمش ساچمه زدند.
او که به دنبالکنندگانش در اینستاگرام گفته تا زمان جراحی ترمیمی پلاستیک باید از چشمبند استفاده کند دیروز به مناسبت جشن تولد ۳۲ سالگی خود ویدیویی منتشر کرد و با همان لبخند که گفته سعی میکند در ظاهر نگه دارد، آرزو کرد که «همانی بشود که همهمان میخواهیم.»
اما یکی از تکاندهندهترین روایتها مربوط به هلیا بابایی دانشآموز دبیرستانی است که نوشته درست بعد از تیر خوردن، با وجود درد زیاد حس رضایتی را تجربه کرده چرا که «اگه قراره قطرهای از خون این مردم بچکه، باید خون من هم باشه.»
الهه توکلیان که خود را «دختر خراسان» میخواند، زن دیگری است که در اینستاگرامش از «سرسختی و قدرتی» نوشته که به او برای «آیندهای شکوهمند» قدرت جنگیدن میدهد. او خطاب به ضاربش نوشته است: «چشمم را هدف گرفتی اما قلبم هنوز میتپد.»
راحله امیری، روانشناس و زن دیگری است که در اینستاگرامش از زخمی که خورده می نویسد. خانم امیری نوشته است: «قسم به امیدی که در ناامیدی میروید، همه چیز درست خواهد شد.»
او در معرفی اینستاگرامش مانند غزل رنجکش نوشته است: «صدای چشمها بلندتر از هر فریادی است.»
محمد فرضی، تولیدکننده محتوا و زخمی اعتراضات در توضیح وضعیتش نوشته است: «چشمم دید دارد، قرار است لنز متحرک بگذارم. و بعد جراحی کنم و روغن و آب مروارید ناشی از ضربه را تخلیه کنند و بعد نوبت لنز ثابت است.»
او در اینستاگرامش نوشته است: «ناراحت نباشید، خطر ازم دور شده و چشمم را از دست ندادم. به امید روزهای خوب که در راه است»
در غیاب نهادهای مردمنهاد حامی آسیبدیدگان اعتراضات، بررسیهای بیبیسی فارسی نشان میدهد که گروهی از فعالان مدنی در شبکههای اجتماعی، از انجمن چشمپزشکان ایران درخواست میکنند که گروه یا کمیتهای را برای پیگیری و حمایت از زخمیان اعتراضات جاری در ایران ایجاد کنند.
یک مقام وزارت بهداشت و دهها متخصص چشم پیشتر درباره صدمات بینایی ناشی از برخورد ساچمه و گلوله پینتبال به چشم معترضان هشدار داده بودند.
منبع:بی بی سی فارسی