چهار سردار بر دار

کیقباد اسماعیل‌پور

جمهوری اسلامی که سال قبل در همین زمان در شهر و روستا در محاصره مردمان دادخواه و زندگی‌خواه بود و از ترس بر خود می‌لرزید؛ امروز خدای سال‌های سرد و سیاه ۶۰ را صدا کرده و می‌خواهد دوره دیگری را از سر بگذراند؛ غافل از اینکه زمانه تغییر کرده و اگر او توانست خمینی و جهل عمومی امت را دوباره زنده کند؛ خدای دهه ۶۰ را هم می‌تواند زنده کند.
وقتی تصاویر خانواده‌های قهرمانان کرد را جلوی درب زندان اوین دیدم که استوار ایستاده‌اند و بد‌رستی می‌دانند که بهای کدامین جرم آزادیخواهی را می‌دهند؛ به استواری‌شان سر تعظیم فرود آوردم؛ و به فکر فرو رفتم.
آرام‌آرام وحشت مرا فرا گرفت. وحشت از چه؟ وحشت از آینده هولناکی که ملت‌ها می‌توانند برای خود رقم زنند.
وحشت از بی‌تفاوتی: وحشت از مرگ وجدان انسانی؛ وحشت از تبعیض در دادخواهی؛ تبعیض در اعتراض به اعدام انسان‌ها؛…. وحشت از سکوت انسان در برابر اعدام هموطن خود؛ سکوت انسان در برابر اعدام انسان…..
ملت ما چه کرده است که سزاوار چنین جلادانی است؟ آیا سزاوار است که هر صبحگاه جوانانش را بر دار کشند؟
آیا ملت اراده‌ای برای بازگشت به‌جامعه انسانی و گرامی داشتن جان انسان‌ها ندارد؟
آیا با این تفکرات و باور‌های هولناک می‌خواهد از این رژیم ضد بشری عبور کند؟ آیا کسی که به انسان باور ندارد چطور می‌خواهد برای من شما آزادی بیاورد؟
مشکل ترس و وحشت از اعدام نیست؛ مشکل داخل و خارج نیست؛ مشکل جمهوری و پادشاهی نیست؛ مشکل حتی تجزبه‌طلبی و استقلال‌طلبی هم که ابزار رژیم برای تفرقه و اماده‌سازی زمینه اعدام هاست نیست؛ مشکل برسمیت نشناختن حق حیات و کرامت انسانی است. تا به این نتیجه نرسیم که حیات انسانی قابل اغماض نیست؛ حیات انسانی قابل معامله نیست؛ حیات انسانی قابل بی‌توجهی نیست؛ تا به این سوالات پاسخ ندهیم به‌جایی نمی‌رسیم و شایستگی زندگی در جامعه مدرن قرن بیست و یکمی نیستیم.
دوستان؛ برای همبستگی؛ محک و معیار و پرسش ما فقط این سوال باید باشد. آیا با اعدام مخالف هستید؟ هیچ اما و اگری هم در پاسخ به این پرسش پذیرفتنی نیست.
هر جریان سیاسی که برای دفاع از حقوق زندانی سیاسی و یا جلوگیری از اعدام زندانیان سیاسی؛ خودی و غیر خودی کند؛ نمی‌تواند مورد اتحاد و ائتلافی قرار گیرد.
معیار سنجش نیرو‌های ائتلافی و دوست و دشمن – در زمانه‌ای که دژخیم مردمان‌مان را اعدام می‌کند – فقط یک چیز است؛ آیا به مخالفت با اعدام؛ باور دارید؟
اگر کسی اعدام نشد؛ انگه می‌توان در مورد مبانی تفکر سیاسی و راهکار‌ها گفتگو داشت و به توافق رسید.
و اگر کسی یا کسانی به اعدام باور دارند؛ بد‌انید که در فردای ایران نیز برای حل مسائل این کشور به اعدام روی خواهند آورد.
و در پایان؛ درست است که دشمن می‌خواهد ما را بشکند؛ ما را متفرق کند و ما را مستاصل سازد؛
ولی دوباره بر می‌خیزم و استوار با هم به پیش می‌رویم.
این بار همه ما با “نه به اعدام” در کنار هم می‌خواهیم بود.

منبع: گویا