گذار از استبداد دینی


نرگس محمدی


در سالگرد اعتراض‌های «زن، زندگی، آزادی» در ایران، رادیوفردا به سراغ فعالان و ناظران مسائل ایران رفته و از آنها جویا شده که آیا با نظرات برخی ایرانیان که معتقدند اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» نقطه‌ای بی‌بازگشت بود، موافقند یا نه؟ و اگر موافق نیستید، چه دلیلی برای آن دارند؟


رادیوفردا همچنین از این فعال مدنی و سیاسی، و تحلیگران امور ایران، پرسیده است که یک سال پس از اعتراضات، مهم‌ترین تغییری که رخ‌داده چیست؟ و علاوه بر این آنها مهم‌ترین نقطه‌ضعف اعتراضات سراسری را به‌عنوان یک جنبش، خیزش یا انقلاب با هر تعریفی که از آن دارند، چه می‌دانند، و جدا از «سرکوب شدید حکومت»، معتقدند این اعتراض‌ها از چه ناحیه‌ای بیشترین آسیب را دیده است؟


نرگس محمدی، فعال شناخته شده مدنی است که برای سال‌ها طعم فشار، و حبس را تنها به دلیل فعالیت‌های مدنی‌اش چشیده، و حتی نامه‌ها و هشدارهای او از زندان، برای او پرونده‌های جدید و محکومیت‌های تازه به دنبال داشته است. او از پیش از اعتراض‌های «زن، زندگی، آزادی» در زندان به سر می‌برد، و در ماه‌های اخیر بار دیگر با پرونده تازه‌ای بر مدت حبس او افزوده شد.


خانم محمدی، در یک‌سال اخیر و پس از شکل‌گیری اعتراض‌های سراسری در ایران، هم به شکل قاطع و بی‌پرده سیاست‌های حکومت، سرکوب اعتراض‌ها و آنچه را بر سر زندانیان و به‌ویژه زنان زندانی می‌رود، به رغم هزینه‌هایی که بر او تحمیل شده، به چالش کشیده است.


او در این یادداشت که از زندان در اختیار رادیوفردا قرار گرفته، به پرسش‌های رادیوفردا پاسخ داده است.


جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی در فرآیند مبارزات مردم ایران برای تحقق دموکراسی، آزادی و برابری، قابل درک، تحلیل و شناخت است، و تحلیل آن جدا از بستر ذهنی و عینی‌اش ممکن نیست.


جامعه ایران جامعه‌ای جنبشی است و جنبش‌های اجتماعی و خیزش‌های اعتراضی گسترده زنان، جوانان، کارگران، معلمان و… با طرح مطالبات و خواسته‌های جمعی، گروهی، و صنفی‌شان سال‌هاست که حکومت را به چالش کشیده‌اند.


واقعیت این است که افزایش مطالبات، و عدم پاسخگویی حکومت، و شدت گرفتن سرکوب خشونت‌آمیز، و عدم امکان و فرصت مشارکت‌های سیاسی، اجتماعی، جنبش‌های انقلابی و خیزش‌های اعتراضی را به تصمیم‌گیری‌های راهبردی رادیکال‌تر سوق داده است.


گستره ساختاری این جنبش، تابعی از شرایط و ساختارهای سیاسی بوده است. تلاش‌های صورت گرفته بیش از دو دهه اخیر، برای تحقق جامعه مدنی و تأسیس و تداوم فعالیت‌های نهادها و سازمان‌های مدنی و مردمی، و شکل‌گیری ساختار شبکه‌ای گسترده، به ویژه با استفاده از امکانات فضای مجازی، و تسریع و گسترش آن، شکل و شمایل این گستره را متفاوت‌تر از گذشته کرده است.


از سوی دیگر، طرح مطالبات و خواسته‌های ملی و تاریخی، و آشنایی با مفاهیم و موضوعات جهانی متأثر از پارادایم «حق‌محوری» ارزش‌ها و هنجارها، و ایده‌های جدید، به منزله محرکی برای جنبش‌ها شکل گرفته است. جنبش‌های اجتماعی اخیر در هر سه پایه اصلی جنبش‌ها از امر «اشاعه» بهره‌مند بوده‌اند، به ویژه در جنبش‌های انقلابی اخیر در گستره مفهوم‌پردازانه و تفسیرگرانه و پرفورمنس‌های جنبش، الگوبرداری از تجربه جنبش‌های اجتماعی در سایر کشورها امری رایج و تأثیرگذار است.


جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی، در چنین شرایطی ویژگی‌هایی دارد که به اعتقاد من از تأثیرگذارترین جنبش‌هاست. زنان در این جنبش، عاملیت دارند، و زنان و جوانان که بزرگ‌ترین و رادیکال‌ترین نیروهای پیشبرنده جنبش‌اند، اراده کرده‌اند تحت ستم حکومت دینی نباشند، و این وضعیت جز با تغییر موقعیت این نیروهای تحتِ سلطه و ستمِ حکومتی تغییر نخواهد کرد. لذا وضعیت تغییرخواه حاصل از آگاهی تاریخی، از مهم‌ترین دستاوردهای جنبش است که بازگشت‌ناپذیری را قوت می‌بخشد.


حکومت جمهوری اسلامی، حکومتی دینی و استبدادی است که به دلیل فساد سیستماتیک، اختلاس‌های نجومی، تورم، ناکارآمدی و سوءمدیریت، در کنار عنصر سرکوب خشونت‌بار مداوم توسط دستگاه سرکوب، و از کارافتادگی دستگاه ایدئولوژیک، در وضعیت تعادل ناپایداری قرار گرفته که ورود هر عنصری به عنوان کاتالیزور و سرعت‌بخش، این تعادل ناپایدار را بر هم خواهد زد. حکومت مشروعیت خود را از دست داده و جنبش زن، زندگی آزادی میخ گذار از نظام استبدادی دینی را در جامعه کوبیده و محکم کرده است.


باید توجه کرد که دموکراسی، مستلزم جامعه مدنی است. از طرفی در پایه گستره ساختاری جنبش‌ها، نهادها و سازمان‌های از پیش موجود و ساختار شبکه‌ای جنبش‌ها، عناصر کلیدی هستند که حکومت با فشار مستمر و سرکوب ویرانگر نهادها و بازداشت رهبران و فعالان این عرصه از کانون‌های صنفی معلمان در سراسر کشور تا نهاد دانشگاه، نهادها و فعالان زنان، کارگران و..‌. موجب تضعیف جنبش و یا به عبارتی بهتر مانع تداوم حرکت مستمر جنبش تا کسب‌ مطالبات می‌شود.


همچنین انسجام بین المللی در امور مربوط به حقوق بشر که می تواند به کنترل سرکوب و توقف نقض گسترده حقوق بشر بیانجامددر شرایط نقض گسترده حقوق بشر توسط حکومت جمهوری اسلامی شکل نگرفت و این عدم انسجام بین المللی جنبش را در معرض نقض فاحش حقوق بشر و طبیعتا سرکوب خشونت بار و بی امان قرار دارد.


اقدام ابهام برانگیز، ناامید کننده و پر تناقض شورای حقوق بشر در انتخاب جمهوری اسلامی به عنوان ریاست مجمع اجتماعی موید ادعاست.


این اقدام شورای حقوق بشر سازمان ملل اولاً سبب تضعیف جایگاه حقوق بشر در جهان و به ویژه در میان مردم کشورهای در حال تقلا برای رسیدن به دموکراسی، آزادی و برابری خواهد شد. دوماً حقوق بشر را که دستاورد بشریت و حاصل رنج‌ها و آلام بشر از جنگ و استبداد و خودکامگی حکومتهاست به ابزاری برای کشمکش‌های قدرت‌ها و دولت‌ها تنزل خواهد داد و سوماً اتخاذ راهبردی نادرست از سوی سازمان ملل در عرصه سیاست به حساب خواهد آمد و به واقع پیام ناامیدکننده‌ای برای مردم ایران در طرح و تلاش و مبارزه برای گذار استبداد دینی دارد.


منبع: رادیو فردا