مریم فومنی
حالا نزدیک به یک سال است که بسیاری از زنان در ایران خود را از قید حجاب اجباری رها کردهاند. برای بسیاری از آنها کشته شدن ژینا امینی در شهریور ۱۴۰۱ آخرین تیر بر تابوت حجاب اجباری بود، اما نباید از یاد برد که این مبارزه از نزدیک به دو قرن پیش آغاز شده است.
زنانی که این روزها، هر صبح، ترس و اضطرابشان را در مشت میگیرند و بیحجاب به خیابان میروند، همان زنانی هستند که در تیر ۱۴۰۱ کمپین «حجاببیحجاب» را شروع کردند و همخشمِ سپیده رشنو شدند. این زنان، دختران و نوههای همان زنانی هستند که در اسفند ۱۳۵۷ و تیر ۱۳۵۹ در اعتراض به حجاب اجباری به خیابان رفتند، دختران همان زنانی که در چهار دههی گذشته به علت نپذیرفتن حجاب اجباری، بازداشت و اخراج و تهدید و تحقیر شدهاند. این زنان نوادگان صدیقه دولتآبادی، شهناز آزاد، خدیجه افضلی و فخرآفاق پارسا هستند که از دوران مشروطه برای «رفع حجاب» مبارزه کردهاند. آنها امتداد صدای جسور قمرالملوک وزیری هستند که در سال ۱۳۰۳ بیحجاب به روی صحنه رفت و شجاعتشان را از طاهره قرةالعین به ارث بردهاند که در تیر ۱۲۲۷ حجاب از رخ برداشت.
در این گاهشمار به راهی که از ۱۷۵ سال قبل تا کنون برای مبارزه با حجاب اجباری در ایران پیموده شده است نگاه میکنیم.
***
تیر ۱۲۲۷، اولین بار که زنی ــ طاهره قرةالعین ــ در مقابل جمعی از مردان حجاب از رخ برداشت
۱۷۵ سال قبل در تیر ۱۲۲۷ خورشیدی، در دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، زنی سیوچند ساله، در باغی در روستای بدشت، در هفت کیلومتریِ شاهرود، در گردهماییِ پیروان سید علیمحمد باب روبندهاش را کنار گذاشت و سخنرانی کرد. تا پیش از آن، زنان یا از پشتِ پرده با مردان حرف میزدند یا هنگام روبهرو شدن با مردان چادر به سر میکردند و با پوشیدن روبنده صورتشان را به تمامی میپوشاندند. آن روز طاهره قرةالعین، تنها زن حاضر در آن گردهمایی، تصمیم گرفت که پرده را کنار بزند، روبندهاش را بردارد و چشمدرچشم با مردانی که در بدشت گرد هم آمده بودند، سخنرانی کند. در پی این اقدام طاهره که از آن با عنوان «کشف حجاب» یاد کردهاند، شماری از مردان به خشم آمدند و به نشانهی اعتراض گردهمایی را ترک کردند، برخی او را ملحد خواندند، مردی با شمشیر به او حمله کرد و مردی دیگر از شدت برآشفتگی، گلوی خود را درید و از آنجا رفت.[1] این البته نخستین بار نبود و پیشتر هم طاهره در مجالس خودیِ «احباب» روبندهاش را برداشته بود.[2] جسارت و شجاعت طاهره در جامعهی آن روز ایران تحمل نشد، او را به «فساد فیالأرض» متهم کردند و با روسری خودش، خفهاش کردند. صدای او اما خاموش نشد.
ما نمیدانیم که بعد از طاهره، زنان چطور و چقدر در برابر حجابی که به اجبار آنها را دربرگرفته بود، مقاومت کردهاند زیرا مورخان مرد در آن دوره چندان دقت و علاقهای به ثبت و حتی مشاهدهی زندگی و مقاومت روزمرهی زنان نداشتند. اولین نمونههای ثبتشده از اعتراض و مخالفت با حجاب به دوران انقلاب مشروطه تعلق دارد. مخالفت با حجاب در آن دوره نه به معنای نداشتن پوشش سر و انتخاب آزادانهی لباس در اماکن عمومی بلکه فقط به معنای کمتر کردن لباس مرسوم زنان بود که دستوپای آنها را میبست و خانهنشینشان میکرد. در آن دوره، پوشش زنان، چادرهایی بود که از سر تا پایشان را میپوشاند و فقط چشمهای آنها از پشت روبند توری یا قلابدوزیشدهای که در زیر چادر بر صورت میانداختند، به بیرون دید داشت. زنانی که در آن سالها و حتی تا دورهی روی کار آمدن رضا پهلوی خواهان «رفع حجاب» بودند، در جامعهی آن روز ایران و حتی در بین فعالان حقوق زنان در اقلیت بودند، اما همین اقلیت میکوشید تا از هر طریق راه را برای رهایی از حجاب اجباری باز کند.
۱۲۸۶ــ اولین اعتراض خیابانی زنان بیحجاب در تهران
راهپیمایی سال ۱۲۸۶ در خیابانهای تهران یکی از اولین اقدامات در اعتراض به حجاب اجباری است. زنانی که گویا «بیحجاب» بودند، شعار میدادند: «زنده باد مشروطه، زنده باد آزادی!» آنها میگفتند: «مشروطه به ما آزادی داده و ما باید از قیود دینی آزاد باشیم و هرطور که میخواهیم زندگی کنیم.» مشروطهخواهان هرگونه ارتباطی با این زنان را انکار کردند و مدعی شدند که آنان زنان «فاحشهای» بودند که از سوی «مستبدین و ملاهای طرفدار مشروطه مشروعه» برای «بدنام کردن مشروطهخواهان و متهم کردن آنها به بیدینی» به خیابان آمدند.[3] برخی نیز اعلام کردند که زنان شعاردهنده، فاحشههای رشوهگیرنده از سوی نظمیهی تهران بودند.[4] ما هنوز نمیدانیم که آیا این زنان بدون چادر یا روسری به خیابان آمده بودند یا فقط روبندههایشان را کنار گذاشته بودند، اما میدانیم که در شعارهایشان خواهان «آزادی از قیود دینی» بودهاند. فارغ از صحت و سقم هویت منتسب به این زنان، چنانکه منگل بیات، تاریخپژوه، نیز تأکید میکند جامعهی آن زمانِ ایران برای چنین تغییراتی آماده نبود.
ادامه مطلب را اینجا در سایت آسو بخوانید.