4 فیلم عجیب!

 

 

مینا اکبری

 

سال عجیب سینمای ایران!

 

سی‌وشش سال پيش یعنی در سال ۱۳۶۶، سينمای ايران يکی از عجيب‌ترين سال‌های دوران حيات خود را تجربه کرده. در آن سال که مساله اصلی کشور جنگ بود و حملات هوایی دشمن، دامنه نبرد را به خانه‌های پايتخت هم کشانده بود چهار فیلم ساخته شد که هر کدام در تاریخ سینمای ایران و در کارنامه فیلمسازی سازندگانش اثری مهم به شمار می‌آید.


اجاره_نشين_ها از معدود کمدی‌های ماندگار سينمای ايران که هنوز خنده می‌گيرد و انگار با کهنگی سر ناسازگاری دارد، شبح_کژدم يک حديث نفس عميق و يک بازی پرهيجان با سينما که جسارتش هنوز حيرت‌انگيزست، دستفروش فيلمی که کارگردانش را به مرکز توجه همگان در کشور کشاند و با هر مقياسی از قيافه و فرم گرفته تا مضمون و محتوا يک جهش محسوب می‌شود و ناخدا_ خورشيد يک اثر کلاسيک کامل و يک برداشت ادبی کم نقص و درخشان که تماشای امروزش حسرت خانه‌نشینی چند ساله سازنده‌اش را عميق‌تر می‌کند.


اين فيلم‌ها در آن سال که مردم ايران با همه وجود در برابر دشمن ايستاده بودند ساخته شدند، تا مفهوم ايرانی بودن، ابعاد ديگری پيدا کند.
حالا سی‌وشش سال پس از آن روزها، آن روزهای عجيب، جنازه داريوش_مهرجویی به همراه همسر نویسنده‌اش وحیده_محمدی_فر سلاخی شده در خانه‌اش پیدا می‌شود، کيانوش_عياری برای نمایش دو اثر به نمایش درنیامده‌اش با اداره سانسور چانه می‌زند، ناصر_تقوایی سخن گفتن را هم فراموش کرده و محسن_ مخملباف همچنان به عجايب جهان می‌افزايد.


به قول مادر فیلم علی_حاتمی حالا مونده یه حلوا هدیه صاحبان عزا به اهل قبور؛ تنها شیرینی ضیافت مرگ.