یادآور قتل فجیع داریوش و پروانه فروهر!
نسرین ستوده، حقوقدان و فعال حقوق بشر، روز یکشنبه در واکنش به قتل داریوش مهرجویی و همسرش نوشت: «این خبر در حافظه تاریخی هر ایرانی، یادآور قتل فجیع داریوش فروهر و همسرش است که به سالگرد قتل آنان نزدیک میشویم.»
این فعال حقوق بشر در پیام کوتاهی در شبکههای اجتماعی افزود: «آیا این قتل هم سیاسی است؟ این قتل سیاسی باشد یا نباشد، علت پافشاری ما برای رفراندوم جهت برقراری حکومتی معمولی را توضیح میدهد. چون در خوشبینانهترین حالت، اين حکومت قادر به برقراری امنیت نیست.»
همزمان عمادالدین باقی، فعال سیاسی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که این قتل «دقیقا به سبک قتل داریوش فروهر وهمسرش» بوده و «قطعا پیام واضحی در یادآوری قتلهای زنحیرهای دهه۷۰ دارد.»
آقای باقی افزود: «با تداعی قتل دو داریوش و همسرانشان به یک شیوه، در پی القای چه پیامی هستند؟ شتابزدگی در قضاوت میتواند اهداف شوم قاتلان را محقق کند.»
روزنامه «جمهوری اسلامی» هم در سرمقاله روز دوشنبه خود، قتل داریوش مهرجوئی و همسرش را شبیه «قتلهای زنجیرهای در دهه هفتاد» دانست و نوشت: «اکنون با پندآموزی از قتلهای زنجیرهای و پیامدهای ناگوار آن، مسئولان باید اقدامات فوری، جدی و دامنهداری برای ریشهیابی ماجرای اخیر به عمل آورند و تا سوزاندن ریشه این فساد، به اقدامات خود ادامه دهند.»
این روزنامه افزود: « اگر بررسیها به واقعیت تلخی از قبیل ارتکاب این جرم توسط باندهای توطئهگر داخلی منتهی شد، مبادا ملاحظهای صورت بگیرد و با توسل به توجیهات غیرشرعی و غیرقانونی از اعلام اسامی و برخورد با افراد آن باندها خودداری شود.»
حتی روزنامه کیهان نیز احتمال شباهت قتل مهرجویی با قتل مجید شریف، از قربانیان قتلهای زنجیرهای را مطرح کرده، اما مدعی شده که این قتلها به دلیل مواضع ضداسرائیلی این دو بوده است.
روزنامه کیهان که تحت نظر علی خامنهای منتشر میشود، با اشاره به ترجمه کتابهایی درباره اسرائیل از سوی مجید شریف نوشته است: «آیا مسئولان محترم امنیتی و اطلاعاتی کشور، میان قتل مرحوم مهرجویی که رسانههای صهیونیستی [اسرائیل] را با قاطعیت رانده بود و مورد مشابه آن یعنی قتل مرحوم مجید شریف تشابهی نمیبینند؟!»
این ادعای کیهان در حالی منتشر میشود که داریوش مهرجویی اظهارنظر علنی علیه اسرائیل نکرده بود و کانون نویسندگان ایران نیز حکومت را در قتل مجید شریف متهم کرده است.
علاوه بر فعالان و رسانههای داخل کشور، «کانون هنرمندان ایرانی فیلم و تئاتر برون مرز» نیز که پس از اعتراضات سراسری سال گذشته تأسیس شد، در بیانیهای نوشت که خبر قتل آقای مهرجویی «یادآور قتلهای زنجیرهای و مرگ فروهرها است» و آن را نشانهٔ شرایط ناامنی دانست که در ایران همواره برای هنرمندان وجود داشته است.
اما در مقابل، روزنامه ایران، ارگان رسمی دولت جمهوری اسلامی، روز دوشنبه مدعی شد کسانی که میگویند قتل مهرجویی و همسرش با قتل داریوش فروهر و همسر و دیگر روشنفکران شبیه است «انگاره سیاسی بودن قتل را بدون ذکر هیچ مدرکی و صرفاً براساس ذوقیات و تشابه اسمی و زمانی (فصل پاییز) بازنمایی کردند».
روزنامه ایران، رسانههای فارسیزبان خارج از کشور و همچنین «یک جریان داخلی همسو» را متهم به «سیاسی» کردن» موضوع قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر کرد.
طرح احتمال سیاسی بودن قتل مهرجویی و همسرش در حالی است که آقای مهرجویی در اسفند ۱۴۰۰ و زمانی که «لامینور» مجوز اکران نوروزی نگرفت، در یک پیام ویدیوئی و با لحن تند گفت با دستیارانش در وزارت ارشاد «تحصن» میکند.
در این پیام ویدیویی کارگردان فیلم «هامون» گفت: «من دیگر میخواهم بجنگم. بیایید مرا بکشید. این سینه من. بزنید. بزنید. نابودم کنید. بکشید. هر ظلمی میخواهید بکنید، اما من حقم را میگیرم.»
این کارگردان سرشناس سینمای ایران چندماه بعد از اولین چهرههای شناختهشدهای داخل ایران بود که به کشته شدن مهسا (ژینا) امینی اعتراض کرد.
او در متنی در شب ۲۵ شهریور سال گذشته نوشت: «خبر مرگ دلخراش مهسا را وقتی شنیدم بسیار متاثر و خشمگین شدم، از این همه بیرحمی و شقاوت در برخورد با دختران و پسران سرزمینم.»
روز دوشنبه اصغر فرهادی، کارگردان سرشناس ایرانی برنده جایزه اسکار، در پیامی در اینستاگرام، با اشاره به قتل داریوش مهرجویی با درج عکسی از او نوشت: «دیروز یکی از تلخترین روزهای زندگی را به شب رساندم. تمام روز بی تاب راه رفتم اما این بار سنگین، سبک نشد. گفتم فردا چیزی مینویسم. کلامی برای نوشتن پیدا نمیکنم. این بار سنگین، سبک نمیشود.»
در همین روز حسین سناپور، نویسندهٔ سرشناس نیز در واکنش به قتل فجیع داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر نوشت: «سلاخی او و همسرش خلاصهٔ سلاخی فرهنگ و زندگی تمام این سالهاست.»
آقای سناپور، در این یادداشت که آن را در حساب تلگرام خود نیز قرار داده، داریوش مهرجویی را «سازندهٔ بخشی از هستی ما» توصیف کرد و نوشت: «این مای جمعی است که سلاخی شده، روح و روانمان است که سلاخی شده، ارج و منزلت فرهنگیمان است که سلاخی شده. سلاخی او و همسرش خلاصهی سلاخی فرهنگ و زندگی تمام این سالهاست».
این نویسنده و مدرس ادبیات داستانی همچنین با بیان اینکه وقتی کسی کشته میشود، هرکس احساس میکند تکهای هرچند کوچک از وجودش کشته شده، افزوده است «اما وقتی مهرجویی یا هر کسی مثل او کشته میشود، که میدانیم و مطمئنیم بخشی از دانایی و هستی ما را ساخته، این احساس دیگر ورای آن است که بتوانیم حتی تا مدتها بعد با آن کنار بیاییم. این است که از حالا میدانیم که این اتفاق زخمی بزرگ بر روح و روان جمعیمان خواهد بود و شاید هیچوقت هم ترمیم نشود».