نمایشگاه نقاشیهای سهیلا سخنوری نقاش ایرانی / انگلیسی با عنوان «ما میتوانیم قهرمان باشیم»،روز پنجم اکتبر در هیانگ گالری، در دونینگ کالج، دانشگاه کمبریج افتتاح شد و تا ۲۴ فوریه ادامه خواهد داشت.
سهیلا سخنوری نمایشگاه خود را به زنان و مردان ایرانی تقدیم کرده است که زندگی و آزادی خود را در مقابل خشونت و حجاب اجباری حکومت از دست دادهاند.
سری جدید نقاشیهای سخنور تمرکز بر نماد گروهی از زنان برجسته و هنرمند ایران است که با انقلاب ۱۹۷۹ به پایان خط هنری خود رسیدند. و در حقیقت نقاشیهای این دوره دربارۀ دورانی است که سالها از آن گذشته است.
سهیلا سخنوری در یک خانوادهی فرهیخته و هنرمند در شیراز در سال ۱۹۶۴ متولد شده است. مادرش ادیبی سخنران و پدرش مدل، خیاط و طراح لباس زنان و مردان در شیراز بود.
والدینش سهیلا و برادرش را در پائیز ۱۹۸۷، راهی لندن کردند تا هر یک در مدارس تکجنسی تحصیل کنند.
سهیلا تا سال ۲۰۰۱ یاختهشناسی بود که در مرکز تحقیقات رویال فری، آدن بروکس و دانشگاه کمبریج، در لابراتوار، کروموزومها را رنگ میکرد تا غیر طبیعی بودن آن را مشاهده کند.
اما در ۲۰۰۱، حسی قوی او را واداشت که به دنیای هنر پا گذارد. او در ۲۰۰۵ درجه لیسانس از دانشکده هنرهای زیبای کمبریج و سپس فوق لیسانس در تاریخ هنر از دانشگاه لندن گرفت.
نقاش در این مورد چنین مینویسد: «پس از آن بود که حس کردم غیرمجاز به حیطه هنر پا گذاشتهام و هنوز هم گاهی اوقات از سندرم شیاد رنج میبرم.» (کاتالوگ، صفحه ۱۵).
سخنوری در ادامه مینویسد: « من کولاژی از دو فرهنگ متقابل هستم که حاصلش یک همپوشانی شگفتانگیز انسانی است.»
این نقاش هنرمند طی سالهای متمادی، از نوجوانی نه تنها فیلمهای تجاری ایران (فیلمفارسی ) را بارها تماشا کرده است بلکه عکسهای هنرمندان، خوانندگان و بازیگران زن ایرانی را هم جمعآوری کرده است. این عکسها شامل زنان دلیر ایرانی در سینما و در دنیای موزیک است که برای آزادی حجاب در محیطی سنتی و مردسالار مبارزه کردهاند.
در میان خیل این عکسها، تعدادی چشمگیری آن چنان سخت بر نقاش تأثیر گذاشتهاند که موضوع نقاشی او شدهاند و سحرگونه بر بوم تصویر شدهاند.
آثاری که در این نمایشگاه میبینیم، شامل بازیگران سینمای ایران چون: گوگوش (دو تابلو)، فرانک میرقهاری، شهرزاد (کبری امینسعیدی)، زینت مؤدب، شورانگیز طباطبائی و ارغوان و از خوانندگان قمرالملوک وزیری، پوران، مرضیه و عزت روحبخش می باشند.
این عکسها منبع الهام برای خلق آثار این دوره هنرمند هستند. سهیلا سخنوری مینویسد: «وقتی نقاشی میکنم هیچ بیننده و تماشاگری ندارم، تنها چیزی که دارم یک عکس جذاب و چشمگیر است که من را تحریک به کار میکند. ترکیب آن عکس باید آنچنان تاثیرگذار و جذاب باشد که در تمام طول نقاشی در مخیلهام حضور داشته باشد و بماند تا بتوانم تابلو را به اتمام برسانم، چون یک اثر گاه چند ماه زمان میبرد.
بجز این هنرمندان بخش دیگری از آثار سخنور، تصویرکردن عکسهای پدر، مادر و بستگانش است که سخت دیدنی است.
سبک او ترکیب مینیاتور شرقی (نقاشی فیگوراتیو) با رئالیسم غربی است. عشق به مینیاتور را هم مدیون پدرش میداند که در کودکی به او تقطیر و آموخته است.
تکنیک شگفتانگیز نقاشیهای پرتره از لحاظ کیفیت فنی کارهای بسیار خوبی است که بسیار پرزحمت و زمانگیر است. بینش و دستیابی خلاق این هنرمند نوگرا با تأثیر از مینیاتور و رنگهای خودساخته آثاری آفریده که بیننده ی علاقمند را نه تنها مجذوب میکند بلکه میتواند دقایق طولانی شما را وادار به ایستادن و نگاهکردن به آن میکند تا ریزهکاریهای تکنیکی و سایهروشن های رنگی و غیر متعارف در عکس را دریابید و لذت ببرید.
درحقیقت زبان تصویری و انحصاری سخنور نوعی رئالیسم جادویی است که سخت چشمنواز است.
سخنوری آثارش را روی پوست گاو و در ابعاد کوچک خلق میکند و ماتریالی که برای نقاشی به کار میبرد ترکیبی از تخممرغ، نفت خام و رنگ است که تابلوی این سری هنرمندان با رنگ لعابی تحممرغ روی پوست از آن جمله اند.
پرونا پراساد، منتقد و کوریتور نقاشی و هنرهای تجسمی در کاتالوگ ویژه سهیلا سخنور مینویسد:
“فیگورهای سست بیحال رضا عباسی نقاشی دوران صفویه و تزئینکاریهای بینظیر مهرعلی نقاش دوران قاجاری در کمپوزیونهای سهیلا سخنور طنین شدیدی یافتهاند.”
بهمن مقصود لو