شاهزاده خانم ایرانی

نقاش زنان در جامه های کلاسیک

شاهزاده خانم ایرانی ، از شاهکارهای جان ويليام گادوارد نقاش انگليسی است . او در سال ۱۸۶۱ چشم به جهان گشود. موضوع بیشتر نقاشی‌های او زنانی در جامه‌های کلاسیک از چشم اندازهای گوناگون بود.

سبک نقاشی جان ويليام گاوارد با ورود پيکاسو از رونق افتاد و او در سن شصت و یک سالگی خودکشی کرد و از خودش يادداشتی باقی گذاشت بدين مضمون :
-دنيا کوچکتر از آن است که من و پيکاسو را در خود جای بدهد.

یکی از شناخته‌شده‌ترین نقاشی‌های او Dolce far Niente (۱۹۰۴) است که برای مجموعه اندرو لوید وبر در سال ۱۹۹۵ خریداری شد. مانند چندین نقاشی دیگر، گادوارد بیش از یک نسخه را نقاشی کرد.

خانواده که با هنرمند شدن او موافق نبودند، از خودکشی او شرمگین شدند و بعضی از آثار و وسایل و عکس‌های او را سوزاندند. تنها یک عکس از گادوارد باقی مانده‌است که به نمایش گذاشته نشده‌است. حتی تصویر او را از تصاویر خانوادگی جدا کردند. گادوارد در سال ۱۹۲۱ به انگلستان بازگشت، در سال ۱۹۲۲ درگذشت و در گورستان برومپتون، غرب لندن به خاک سپرده شد.

گادوارد یک نئوکلاسیکیست ویکتوریایی بود، و بنابراین، در تئوری، پیرو فردریک لیتون بود. با این حال، سبک او بیشتر با سر لارنس آلما تادما ارتباط دارد، که با او تمایلی برای ارائه معماری کلاسیک داشت – به ویژه، ویژگی‌های منظره ایستا ساخته شده از سنگ مرمر است.

اکثر آثار موجود از گادوارد، زنانی را در لباس کلاسیک نشان می‌دهند که در مقابل ویژگی‌های منظره ژست گرفته‌اند، اگرچه برخی از چهره‌های نیمه برهنه و کاملاً برهنه در اثر او گنجانده شده‌است، نمونه‌ای قابل توجه در The Tepidarium (۱۹۱۳)، عنوانی که با عنوانی بحث‌برانگیز مشترک است. نقاشی آلما تادما با همان موضوع که در گالری هنری لیدی لیور قرار دارد. عنوان‌های منبع الهام گادوارد را منعکس می‌کنند: تمدن کلاسیک، به ویژه تمدن روم باستان (دوباره، موضوعی که به لحاظ هنری سبک گادوارد و آلما تادما نزدیکی می‌بخشد.


با توجه به اینکه دانش کلاسیک در طول زندگی او در میان مخاطبان بالقوه نقاشی‌های او بیشتر از امروز گسترده بود، تحقیق دقیق در مورد جزئیات برای دستیابی به جایگاهی به عنوان یک هنرمند در این ژانر مهم بود. آلما تادما یک باستان‌شناس و همچنین نقاش بود که در مکان‌های تاریخی حضور می‌یافت و مصنوعاتی را که بعداً در نقاشی‌های خود استفاده کرد جمع‌آوری می‌کرد: گادوارد نیز جزئیاتی مانند معماری و لباس را مطالعه می‌کرد تا مطمئن شود آثارش مهر اصالت دارند.
علاوه بر این، گادوارد با زحمت و دقت در نقاشی‌های خود ویژگی‌های مهم دیگری را ارائه کرد، پوست حیوانات شامل نمونه‌هایی از این گونه اجراها) و گل‌های وحشی دوباره نمونه‌هایی از این دست هستند).
ظاهر زنان زیبا در ژست‌های مورد مطالعه در بسیاری از آثار گادوارد باعث می‌شود که بسیاری از تازه واردان به آثار او به اشتباه او را به عنوان پیشرافائلی دسته‌بندی کنند، به‌ویژه که پالت او اغلب رنگارنگی پر جنب و جوش است. انتخاب موضوع (تمدن باستان در مقابل، برای مثال، افسانه آرتور) به درستی انتخاب نئوکلاسیکیست ویکتوریایی است. همانند بسیاری از نقاشان معاصر او، گادوارد یک «رؤیای عالی ویکتوریایی» بود که تصاویری از دنیایی آرمانی و رمانتیکی تولید می‌کرد که هم در مورد گادوارد و هم در مورد آلما تادما، به عنوان یک جهان بینی مورد انتقاد قرار گرفت .
گادوارد “به‌سرعت به خاطر نقاشی‌هایش از زنان جوان در فضای کلاسیک و توانایی‌اش در انتقال حس متضاد بافت‌ها، گوشت، مرمر، خز و پارچه‌ها با حساسیت و تسلط فنی، شهرت پیدا کرد. میل گادوارد به خلق آثار هنری که در دوره کلاسیک اتفاق می‌افتد احتمالا به دلیل سبک دوره ای بود دوره‌ای بود که در آن زندگی می‌کرد.