بی رحمی جنگ و اعدام

مهشید زمانی

«واقعه ای روی پل آول کریک»، اثر نفس گیر روبروت انریکو ، کارگردان ایتالیایی تبار فرانسوی را می توان « فیلمی کوتاه درباره کشتن» نامید.

این فیلم برنده اسکار سال۱۹۶۳ ،اقتباسی است از داستان کوتاه آمبروز بیرس، داستانی ، که در مجموعه داستان‌های « قصه های نظامیان و غیر و نظامیان» بیرس، در دهه پایانی قرن نوزده منتشر شده است.

بیرس که جنگ داخلی آمریکا را شخصا تجربه کرده بود، در این داستان ده صفحه ای، کراهت و بی رحمی جنگ و اعدام را به تصویر کشیده است. داستان بیرس را میتوان به چهار بخش تقسیم کرد:

۱- آماده کردن محکوم به اعدام توسط سربازان شمالی( دو صفحه و نیم)

۲- معرفی محکوم به اعدام – پیتون فارکهارت- و اطلاعات درباره دلیل محکومیت ( یک صفحه و‌نیم)

۳- ایجاد تعلیق با تجسم بخشیدن به افکار محکوم به اعدام و تخیلات و آرزوهایش درباره فرار و بازگشت نزد همسر ش(پنج صفحه و نیم)

۴- رونمایی از واقعیت برای خواننده: (یک خط )

فیلم اما بخش دوم یعنی قسمت معرفی و دلیل دستگیری را حذف میکند و بنابراین شامل سه بخش است : هفت دقیقه مراسم آماده کردن محکوم برای اعدام ، شانزده دقیقه تصویر کردن افکار محکوم و تخیلاتش، چهل ثانیه نمایان کردن واقعیت .

فیلم بی دیالوگ انریکو، با استفاده مینیمالیستی از صدا، آن را را به یکی از تاثیرگذارترین عوامل موفقیت فیلم بدل کرده است. از به یادماندنی ترین نمونه های استفاده موثر از صدا، لحظه پیش از حلق آویز شدن محکوم است، وقتی که صدای تیک تاک ساعت تلنگری به مت می زند تا از توهم بیرون آییم. و لحظه ای بعد افسر ارتش شمال، ساعت جیبی را از جیب اعدامی در می آورد.

فیلم را نفس گیر خواندم برای آن شانزده دقیقه که نفس ما با نفس پیتون در حال تقلا در زیر آب ،حبس میشود و با دویدن های بی تاب او به سوی همسرش تند میشود و با نظاره کردن بدن آویزانش از پل و رونمایی گزنده و‌تلخ واقعیت، با آهی از نهاد، به سختی بالا میاید. آن شانزده دقیقه که بسط افکار ‌و آرزوهای تنها چند لحظه واپسین زندگی محکوم به اعدام است، برای ما سالی می گذرد و برای محکومان به اعدام ابدیتی.

باز نشر به بهانه قتلهای حکومتی