در اين شماره به زنان تأثيرگذار ايران و عاشق موسيقى میپردازيم، خصوصآ زنانى كه در دوران انقلاب اسلامى متولد شده و با تمامى مشكلات و ممنوعيت صداى زن و در شرايط سخت و بدون حمايت از سمت نهادهاى هنرى و تنها با همت خود پا به عرصه ى هنر گذاشتند و از تمامى خطوط قرمزى كه آداب و رسوم و هنجارهاى قبيلهاى و طايفهاى ترسيم كردهاند عبور كرده و به آموزش و يادگيرى موسيقى در نزد اساتيد بزرگ موسيقى، همت گماشته و از مبارزه در اين راه دست نكشيده و با ارائه هنر خود چون ستارهاى درخشيدند. اين زنان جوان توانستند، بسيارى از علاقمندان هنر آواز و شعر و موسيقى را شيفته خود كنند.
با توجه به اينكه بسيارى از اين زنان براحتى مىتوانستند براى فعاليت هنرى خود از ايران خارج شوند،. همچنان به زندگى در ايران با هزاران مشقت و ممنوعيت ادامه داده و مشغول تدريس آوازهاى ايرانى شدند.
گاهى شرايط سخت و ممنوعيت طاقت فرسا در ايران، عرصه را چنان بر آنان تنگ کرد که مجبور به ترك يار و ديار شده و تن به غربت غم انگيز دادند.
مهسا وحدت
زاده ١٣٥٢ در تهران
مهسا وحدت هنرمند برجسته و سرشناس موسيقى آوازى ايران، موسيقيدان و مدافع آزادى بيان در موسيقى است. كار او برگرفته از موسيقى سنتى و بومى ايران با نگرشى نو و تازه است. او در انتخاب تصنيفها،. ديالوگ محور بوده و شيوه و بيانى متفاوت دارد و اغلب ترانههايش را از شعرهاى حافظ، مولانا، خيام و ديگر شعراى كلاسيك ايرانى انتخاب مىكند.
او از نو جوانى به آموزش پيانو و سه تار پرداخت و در كنار آموزش اين دو ساز در محضر پرى ملكى و مهدى فلاح شروع به فراگيرى آواز كرد.
مهسا وحدت در سال ١٣٧٢ در رشته موسيقى در دانشگاه هنر دانشگاه تهران پذيرفته و تحصيلاتش را به پايان رساند.
او از سال ١٣٧٤ به عنوان يك خوانندهى مستقل شروع به فعاليت در حوزهى آوازى كرده و در چندين فستيوال معتبر بين المللى شركت داشته است.
مهمترين كنسرتهاى مهسا وحدت كنسرت در كليساى وارالو ايتاليا و كنسرت در شهر اسلو بوده است
وی با انتشار آلبوم (كى كى وى) در كشور نروژ همكارى خود را آغاز كرد.
او در سال ٢٠١٠ به عنوان يكى از سفيران مؤسسهى دانماركى فرى ميوز كه <مدافع آزادى بيان در موسيقى است> موفق به دريافت جايزهى فرى ميوز شد.
مهسا وحدت بدليل منع تكخوانى صداى زنان در ايران، بعد از ١٣٥٧ با برگزارى كلاسهاى آموزشى و همت و تلاش براى شناسايى و آموزش جوانانى كه در اين مسير گام بر مىدارند، به بسيارى از زنان ايرانى انگيزه خواندن داده و بسيار ى از استعدادهاى جوان را به فستيوالهاى معتبر معرفى كرده است.
وی همچنین مشغول ضبط آلبوم جوانانى است كه قريحه و ذوق خواندن دارند.
شهردار شهر پيتسبورگ در ايالت پنسيلوانيا در آمريكا روز ۶ سپتامبر ۲۰۱۹ را بعنوان روز مهسا وحدت نام گذارى كرد. دليل اين نام گذارى شجاعت و مقاومت و روح جستجوگر او در حفظ ارتباط موسيقى،، با زمان و نگاه هنرمندانهاش به ادبيات حال و گذشته به ايران با رويكردى فرامرزى بوده است.
سحر محمدى بروجردى
زادهى ١٠ آبان ١٣٦٧ در تهران خواننده موسيقى كلاسيك ايرانى و نوازندهى تار و سه تار است.
فراگيرى آواز ايرانى را نزد افسانه رثايى آغاز و در ادامه از اساتيد ديگرى بهره گرفت .
او نوازندگى را نزد ارشد طهماسبى و استاد محمدرضا لطفى آموخت.
سحر محمدى در مهمانى نادر مشايخى با مجيد درخشانى آشنا شد، كه اين آشنايى موجب, پيوست او به عنوان تك خوان گروه ماه بانو گرديد.
او مىگويد: اجراى قطعهاى براى گروه ماه بانو به سرپرستى مجيد درخشانى بطور اتفاقى در شبكههاى ماهوارهاى سردرآورد و اين سرآغاز داستانهاى دنبالهدارى براى او از جمله ممنوعالفعاليتى گرفته تا ممنوعالخروجى و حتى منع تدريس شد.
او مىگويد: هرگز تصميم به مهاجرت نداشته و تنها هدفم اين است كه بتوانم در ايران آواز بخوانم.
سحر محمدى بروجردى در گروه ماه بانو به سرپرستى استاد مجيد درخشانى اجراهاى بسيارى داشت و در پروژهى هيچ سخنى نيست با على قمصرى به شهرت رسيد.
(لغو مجوز اپراى سعدى به خاطر حضور تكخوان زن ) اعتراضها به اجراى عروسكى سعدى به خاطر حضور يك تكخوان زن!! سحرمحمدى/ خواننده و بازيگر كه قرار بود در اين اپراى عروسكى نقش خواهر منصور حلاج، عارف شهيد قرن سوم را ايفا كند.
مدير كل دفتر موسيقى وزارت ارشاد تنها راه مجوز براى اپراى عروسكى سعدى در شيراز را، مشروط به حذف بخش تكخوانى يا تغيير آن به همخوان اعلام كرده بود.
بهروز غريبپور كارگردان اين اثر گفته بود كه اعضاى گروهاش با اين نوع تهديدها و چنين برخوردهاى مقامات حكومتى،، هرگز به شيراز نخواهند رفت . او گفت: ماميخواهيم يك كار هنرى انجام دهيم نه كه به ميدان جنگ برويم.
سحر محمدى بروجردى در كنسرت (خلوص خاص، كنسرت افسانه) شاهكار كيخسرو پورناظرى كه در حدود ٤٢ سال پيش بر روى شعرى از نورعليشاه اصفهانى و ابياتی كم نظير از حضرت حافظ ساخته شده بود را در كنسرت برلين با تنظيم تازهى سهراب پورناظرى بر روى صحنه برد كه بسيار مورد توجه علاقمندان به موسيقى دستگاهى قرار گرفت. در اين اثر سهراب پورناظرى نوازنده بيبديل كمانچه، بهمراهى آواز سحر بروجردى و بربط على قنبرى،. شب فراموش نشدنى را خلق نمودند.
مينا دريس
زاده ١٣٦٢ خوزستان شهر آبادان
مينا دريس خواننده ايرانى كه عاشق ام كلثوم است و به زبانهاى عربى و فارسى آواز مىخواند..
او در مصاحبهاى با شبكه العربيه گفت: هنر بطور كلى و موسيقى، شعر و آوازخوانى به طور خاص، دارى زبان مشتركى است كه از محدودهى تفاوت و اختلاف ميان ملتها پا را فراتر نهاده و گفتگوى متمدنانه ايجاد مىكند كه جامعهى بشرى به رغم فرهنگها، زبانها، و باورهاى مذهبى و فرقهاى متفاوت، مىتواند به كمك آن براى نزديكى و آشنايى بين ملتهاى مختلف پل بزند.
اين پديدهى فرهنگى باعث مىشود انسانها از نظر زبان، نژاد، يا مذهب/ كه با هم متفاوت مىباشند، رابطهى عميقترى داشته باشند.
او فعاليت هنرى خود را از دوران كودكى آغاز كرد و نخستين فعاليت هنرىاش، با گروه هنرى نواك بود.
مينا دريس از طريق اين گروه در برنامههاى متعددى شركت كرد و با اجراى موسيقى عربى و ايرانى تحسين بسيارى را برانگيخت. او با صداى زيبا ، دلنشين و متمايز خود در سطح منطقه اهواز و استان خوزستان به شهرت فراوانى دست يافت و سپس با حضور در كنسرتها و شبهاى موسيقى تهران، در ميان محافل هنرى به اوج شهرت رسيد.
او در جشنوارههاى هنرى ترانههاى كلاسيك مقامى را / به زبان عربى مىخواند و گاهى شعر فارسى و عربى را به هم مىآميزد.
پدر و مادرش از مشوقان اوليه او بودند، اما استعداد و زيبايى صداى او را معلم آموزش قرآن و تواشيح كشف كرد. بزرگترين مشوق او استاد فرهنگ شريف بود كه در دوران دانشجويى او را به ادامه و پيگيرى موسيقى عربى تشويق كرد.
از ديدگاه او، ام كلثوم، تنها يك خواننده بزرگ و مشهور نبود، بلكه شخصيتى قوى و تاثيرگذار در جامعه بود. مينا دريس مىگويد كه در جوانى معناى ترانههايى را كه ام كلثوم مىخواند را به درستى نمىفهميدم زيرا زبان عربى در مدارس ايران تدريس نميشد. من صداى فيروز وديعالصافى، صباح فخرى، ناظم الغزالى، محمدعبده و خيلى از خوانندگان عرب را دوست داشتم
مينا دريس تحصيلات متوسطه را در مدرسه پالايشگاه آبادان به اتمام رسانيد و در دانشگاه يزد در رشته مهندسى مواد گرايش سراميك، موفق به دريافت ليسانس شد. اما عشق و درخشش در خوانندگى، او را به سمت موسيقى سوق داد.
مينا دريس خوانندهى مهمان پادكست “آواهاى كم شنيده از ديروز تا امروز قطعهاى اجراء كرد، براى دخترانى كه قربانى سنت (فصليه يا خون بس) مىشوند. اين سنت براى پايان دادن به دعواى خونين ميان دو قوم است كه در آن دخترى از طايفهى قاتل به عقد يكى از مردان مقتول در مىآيد.
مينا دريس در همكارى با دجله دهيمى، نويسندهى كتاب “كماكان” اين قطعه را خوانده است.
اين كتاب به همين سنت كه در برخى طوايف ايران مرسوم است، پرداخته و داستان زندگى پر درد و رنج دخترى را به تصوير مىكشد كه ناچار مىشود به عنوان خون بها به ازدواج با مردى تن بدهد و در شكنجهگاه او پا بگذارد. (اين پروژه تلاشى بود در نكوهش اين رسم و پيوند آن به موسيقى).
مينا دريس كه پانزده سال از عمر خود را در جستجوى صداها و نواهاى كمتر شنيده شده ايران بود و به دفعات به سر تاسر ايران سفر كرده است گفت: مىخواهم اعتراف كنم كه هرگاه پايم به خوزستان مىرسيد، آن احساس باورمندانهاى كه به يقين نزديكتر است در من قوت مىگيرد، همان احساسى غريبى كه اين ناحيه بستر اتفاقات و تحولات و شايد فرگشتى در موسيقى ايران است، به خصوص در ديدار با زنان خوزستان جاى ترديدى برايم باقى نمىماند كه اين زنان آبستن فريادى ديگرگونهاند / اين زنان حاملان پيام و آوازى به ژرفناى تاريخاند.
هلن شوکتی