روایت زنانی که به دلیل حجاب بازداشت شدند

از سرگیری فعالیت مجدد گشت ارشاد و حجاب‌بان‌ها همانند سابق، واکنشات زیادی را از سوی صاحب‌نظران به خودت اختصاص داده است و این روند تا جایی پیش رفته که حتی میان سیاسیون نیز اختلاف‌نظر ایجاد کرده است. از سوی دیگر روایت‌های بسیاری از این جریانات در شبکه‌های اجتماعی در حال نشر و پخش است. برای شفاف‌سازی بهتر و تصویرسازی درست، دیده‌بان ایران با تعدادی از زنانی که از زمان آغاز طرح «نور»، برخورد گشت ارشاد را تجربه کرده‌اند، به گفت و گو نشسته است.

با وجود اینکه بیمار بودم، مرا محاصره کردند

روایت اول: ساعت حدود چهار بعد از ظهر بود، ناگهان سه آقا از پشت و سه خانم از جلو دور من حلقه زدند و مرا محاصره کردند، دو خانم از سویی دستم را گرفتند و به سمت خود کشیدند، از آن‌ها پرسیدم: «کجا؟» و در پاسخ گفتند که «یک تعهد می‌دهی و تمام» من نیز در ادامه گفتم که «تعهدی نمی‌دهم». پس از پاسخ من دستم را محکم‌تر گرفتند، من که ترسیده بودم صدایم را بلندتر کردم و از این رو توجه مردم به سمت ما جلب شد؛ با این وجود در حالی که جمعیت به سوی ما آمده بود، مجددا پلیس خانم به من گفت که «مانتویت را درست کن»، اما پوشش من هیچ ایرادی نداشت، با این وجود دوباره گفتم: «پوششم درست است» چراکه من مقنعه، کت و شلوار رسمی به تن داشتم. با وجود اینکه نترسیدم و محکم برخورد کردم، اما حالم به شدت بد شده بود. مقنعه من فقط برای ثانیه‌ای از سرم افتاد و این در حالی بود که من با حال بیمار و مریضم از داروخانه با یک کیسه دارو به بیرون آمدم. آن‌ها با وجود اینکه من مریض احوال بودم، دورم حلقه زدند و مرا محاصره کردند. من تا چند دقیقه می‌لرزیدم و گریه می‌کردم. لباسی که به تن داشتم، لباس کار بود. چرا؟ به چه دلیل؟ همان لحظه بود که با خود گفتم هنگامی که درسم تمام شد ثانیه‌ای در این مملکت نمی‌مانم و برای همیشه از اینجا خواهم رفت.

گشت ارشاد نور

روایت دوم: سمت متروی تجریش بودیم، دو طرف پیاده‌رو یک گروه از لباس شخصی‌ها، متشکل از مردانی سالخورده و زنانی با پوشش چادر به همراه ماسک و عینک آفتابی، ایستاده بودند؛ همچنین در آن محدوده هیچ ماشین گشتی دیده نمی‌شد فقط یک سری ون با شماره 113 وزارت اطلاعات پارک شده بود که فقط مامورها در داخلش بودند. ماموران برخوردی با من نداشتند چراکه سعی می‌کردم زیاد نزدیکشان نشوم اما دختری را دیدم که به علت بی‌اعتنایی به تذکر یک مامور، با حجاب‌بان‌ها درگیر شده بود و پس از اعمال توهین از سوی مامورین، بین حجاب‌بان‌ها و همراهان آن دختر زد و خورد شکل گرفت. آن لحظه به شدت دچار اضطراب شده بودم و با این حال به راه خود ادامه دادم و همچنین به قدری عصبانی بودم که شال خود را دور انداختم. وجود گشت ارشاد به جز ترس هیچ تاثیری بر جامعه نخواهد گذاشت و مردم فقط برای فرار از دردسر مجبور به رعایت برخی از عناصر ظاهری می‌شوند، من هم نه تنها ظاهرم را تغییر نخواهم داد بلکه تنها تلاش می‌کنم تا در خیابان‌هایی رفت‌وآمد داشته باشم که گشت ارشاد وجود نداشته باشد. ادامه مطلب را اینجا بخوانید.

منبع: ایران امروز