خیزش ایرانیان آتشفشانی است که سوخت میخواهد
هلن سیکسو، متفکر، نویسنده و حامی فرانسوی حقوق زنان، ضمن ستایش از شجاعت زنان ایرانی میگوید آنها به حمایت نیاز دارند. بنیانگذار مرکز مطالعات فمینیسم، خیزش ایرانیان را الهامبخش خوانده و پشتیبانی از آن را ضروری میداند.
فشار و خشونت علیه زنان و راههای مقابله با آن محور اصلی این کتاب و از دغدغههای مهم این نویسنده است که تحولات ماههای اخیر ایران و نقش زنان در جنبش اعتراضی را به دقت دنبال میکند.
لیزا لوئیس، همکار دویچهوله در پاریس، در گفتوگویی به ابتکار بخش فارسی دویچه وله، پای صحبت این نویسنده، اسطورهشناس و نظریهپرداز مشهور فرانسوی نشسته و نظر او درباره جنبش اعتراضی در ایران را جویا شده که ترجمه آن در ادامه میآید.
دویچهوله: اعتراضات اخیر در ایران حدود سه ماه پیش در پی کشته شدن مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله پس از بازداشت توسط ماموران گشت ارشاد آغاز شد. شما وضعیت زنان در ایران را چگونه تحلیل میکنید؟ آیا آنها هیچ حقوقی ندارند و این مسئله در تظاهرات اخیر چه جایگاهی دارد؟
هلن سیکسو: تقریبا از ابتدای جنبش فمینیستی در غرب در دهه ۱۹۷۰ میلادی این زنان ایرانی بودند که به مقاومت علیه ازخودبیگانگی برخاستند و به نماد آزادیخواهی بدل شدند. از صد سال پیش تاکنون انقلابها در ایران یکی پس از دیگری در حال رخ دادن بوده است.
با هر جنبش اعتراضی، مثلا جنبشی که به حرکت به سوی مدرنیتهی محدود در دوران محمدرضاشاه پهلوی منجر شد – اگر بتوان آن را اینگونه نامید – و در تحولات بعدی آن و قدرتگیری روحالله خمینی، زنان قربانی، بهانه یا گروگان این جنبشها بودهاند.
زنان ایرانی بسیار تحصیلکرده و الگوهای واقعی هستند. آنها در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) نماد ازخودگذشتگی، همبستگی و همدردی و کسانی بودند که در کف خیابانها اعتراض میکردند. نخستین پرده از سرکوب هم پس از همین دوران نمایان شد؛ زنان مجبور به رعایت “حجاب” شدند، اما چه کسی فکر میکرد که همین حجاب برای تمام دورانها به نماد رزم زنان علیه سرکوب و فشار بدل شود؟ دوره اخیر کبریتی بود که به بشکه باروت زده شد؛ به موقعیتی که زنان از دههها پیش در آن در رنج بودند.
دوستان زن ایرانی من از زندگی دوگانه خود حکایت میکنند؛ در خیابان لباس بدل میپوشند و در خانه آزادند و رها از خشونت این دیکتاتوری. تعجببرانگیز نیست که این زنان به چنین نمادی تبدیل شدهاند. جنگها و جنبشهای بزرگ آزادیبخش اغلب با یک حادثه و جرقه آغاز میشوند.
دویچهوله: شما در مشهورترین اثر خود، “خنده مدوسا”، از جمله به توصیف موقعیتهایی میپردازید که در آن زنان باید با کمک سبک نوشتاری زنانه و بدن خود، با یک نظام مردسالار مقابله کنند. وضعیت کنونی ایران تا چه اندازه شباهتهایی را [با کتاب شما] نشان میدهد؟
سیکسو: کتاب من یک روایت بهروزشده از اساطیر یونان بود. برای توصیف موقعیت زنان و ستیز مرگبار مردان علیه آنها مثال بهتری وجود ندارد. مدوسا دختر فورسیس و ستو، خدایان اساطیری دریا و تنها عضو فناپذیر خانواده بود. مردان از او وحشت داشتند، زیرا میتوانست با نگاه به آنها به سنگ تبدیلشان کند.
اما قدرت شگرف مدوسا در برابر مردان از کجا میآمد؟ از آنجا که او مردان را میدید و برخی فرصت دیدنش را نداشتند. مردان نمیخواهند زنان را ببینند و بر آنها حجاب میپوشانند تا نامرئی شوند و به شبح تبدیل شوند. وحشتناک است که زنان تا چه حد و حتی در زندگی روزمره پوشانده میشدند. اما زنان نه شیء هستند نه عروسک پوشیده. آنها به واقع میدرخشند و بسیار زیبا هستند. مدوسای من چهارگوشه جهان را گشته و کاملا اینگونه به نظر میرسد که اکنون در ایران است.
دویچهوله: برخی میگویند اگر اجبار حجاب در ایران برداشته شود رژیم هم سقوط میکند. شما هم چنین نظری دارید؟
سیکسو: هر دو با هم میروند. حجاب اجباری نماد جباریت است. در ضمن هیچ یک از دوستان ایرانی من اعتقاد ندارند که اعلام برچیده شدن گشت ارشاد به نحوی به بهبود اوضاع منجر شود. زنی که در خیابان روسری از سر برمیدارد، چنان که زنان ایرانی میکنند، شهامت فوقالعادهای دارد. او بر ترس از مرگ چیره شده است. اما این نمایش قدرتمندانه به معنای پیروزی نیست. زنان هنوز وقتی وارد یک مکان عمومی میشوند باید روسری بر سر کنند.
رژیم خشونت و ستمی باورنکردنی از خود به نمایش میگذارد. به تازگی دو جوان با چنان شقاوتی به قتل رسیدند که تمام بشریت باید از آن متاثر باشد. این اجرای حکم اعدام در بدترین شکل ممکن است. رژیم آماده است شکنجه کند و مایل است این مسئله را در حافظه ایرانیان، به خصوص جوانان و زنان، حک کند. آنها زنان را به مرگ زجرآور تهدید کرده و زنده به گورشان میکنند.
دویچهوله: رژیمی که بنیاد آن بر شقاوت علیه زنان بنا شده، چگونه میتواند به حیات ادامه دهد؟
سیکسو: این را فقط خودشان میدانند. اما من اعتقاد دارم کسانی که قادر به این کار باشند، دیگر انسان نیستند. حتی اگر چنین چیزهایی فقط در ایران رخ ندهد.
دویچهوله: اما مگر زنان همیشه “جنس ضعیف” قلمداد نمیشوند…
سیکسو: بله، اما خیلی وقت است که دیگر چنین دیدگاهی حاکم نیست. و کاملا برعکس، زنان جنس قویترند و مردان به همین دلیل از آنها میترسند.
دویچهوله: زنان ایرانی این همه شجاعت را از کجا به دست میآورند؟
سیکسو: این را فقط خود زنان ایرانی میتوانند به شما بگویند. اما من در هر حال به شدت تحت تاثیر شهامت آنها هستم. و طبیعی است که از خود سوال میکنم که آیا اصولا حق دارم در این باره اظهار نظر کنم؟ بالاخره من در ایران نیستم و مانند آنها که آنجا زندگی میکنند جان خود را به خطر نمیاندازم. اما دوستان ایرانیام به من گفتند چرا کاری نمیکنم؟ میگویند حرف بزن، وقتی حرف بزنی مردم به تو گوش میدهند. برای من مهم است که بگویم من حرفهای شما را شنیدم.
دویچهوله: جنبش اعتراضی در ایران چه تاثیری بر کشورهای دیگر با رژیمهای خودکامه میگذارد، آیا میتواند به حرکتهای اعتراضی در دیگر کشورها دامن بزند؟
سیکسو: گمان نمیکنم. موقعیتها با هم تفاوت دارند و متاثر از رویدادها و ویژگیهای ملی هستند. همه چیز به زمان مناسب بستگی دارد. در غیر این صورت به طور مستقیم یک انقلاب جهانی رخ میدهد. اما طبیعتا زنان ایرانی با خیزش خود به الگویی بدل میشوند که دیگر محو کردنی نیست.
این جنبش، به خصوص در جوانها دلگرمی ایجاد میکند؛ جوانانی که بالاخره زمانی باید پا جای پای معترضان امروز بگذارند، همانطور که به عنوان مثال در مبارزه علیه تغییرات اقلیمی رخ داد.
دویچهوله: آیا حجاب برای شما در همه شرایط نماد ستم است؟
سیکسو: بله. [حجاب] قرار است زنان را حذف و ناپدید کند. البته برخی میگویند “حجاب خوب” هم وجود دارد. در فرانسه برخی زنان آن را به عنوان یک ژست سیاسی میبینند. از آنجا که کشور لائیک مخالف پوشش زنان است، حجاب برای آنها اعلام جنگ علیه دولت است. اما چرا این زنان به وضعیت زنان در ایران فکر نمیکنند؟ آیا نمیبینند که در چنین کشوری با پیشینه و سنتی کهن، حجاب زندگی، آزادی، امید و جسم زنان را محدود میکند؟
دویچهوله: آینده نزدیک ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
سیکسو: نمیدانم. حتی مردمی که در ایران هستند هم نمیدانند.آنچه هم اکنون رخ می دهد بسیار تاثیرگذار و در عین حال شکننده است. همه این به نمایش گذاشتنهای شورش، غرور و کرامت – همگی به آتشفشانی خارقالعاده میماند؛ این آتشفشان به سوخت هم نیاز دارد. اما این کار را چه کسی انجام میدهد؟
کشورهای غربی به اوکراین کمک میکنند، که بسیار هم کار درستی است. اما اگر زمانی تمام معترضان یا اعدام شده یا به زندان افتاده باشند، چه کسی به زنان و مردان ایرانی کمک میکند؟