ایستادگی فرهنگی مردم در برابر حکومت

میترا شجاعی


۴۵ سال مخالفت حکومت جمهوری اسلامی با سنت‌ها و مراسم دیرین ایرانیان چون سیزده به‌در و چهارشنبه سوری، چیزی از شور و شوق مردم برای برگزاری این مراسم کم نکرده است. علت این ایستادگی و صبر مردم چیست؟


به آب انداختن سبزه‌ای که در خانه سبز شده و ۱۳ روز جلوه‌بخش سفره هفت‌سین بوده است، گره زدن سبزه برای “باز شدن بخت” یا همان “شکستن طلسم تنهایی”، بیرون رفتن از خانه حتی برای چند ساعت به منظور رد کردن “نحسی” سیزده، رسم‌های دیرینه سیزده به‌در هستند.


حکومت جمهوری اسلامی اما در ۳۷ سال گذشته با “خرافه” نامیدن این آیین‌ها آن را به چماقی برای کوبیدن بر سر مردم تبدیل کرده است؛ مردمی که همه ساله چنین مراسمی را نه الزاما از روی اعتقاد بلکه تنها به خاطر بزرگداشت سنتی دیرین پاس می‌دارند.

منکوب کردن یک سنت با چماق “خرافه” از سوی حکومتی که در بسیاری موارد خود منشأ انتشار خرافات است اما کمی عجیب به نظر می‌رسد.


مهرداد درویش‌پور جامعه‌شناس مقیم استکهلم می‌گوید: «حکومتی که میگوید رهبرش را در ماه شب چهارده دیده یا هاله نور بر سر رئیس جمهورش است و یا امامزاده سیار می‌سازد و انواع و اقسام خرافات را تبلیغ میکند، مضحک است که مدعی شود علت مخالفتش با این مراسم به خاطر خرافی بودن آن است.»


این جامعه‌شناس معتقد است دلیل اصلی مخالفت جمهوری اسلامی با این مراسم و آیین‌ها نه “خرافی بودن” بلکه “غیر اسلامی” بودن آنهاست: «آنچه اساسا دلیل مخالفت حکومت است این است که آنها را سنتهایی میداند غیراسلامی که ربطی به اسلام ندارد و بسیاری از آنها یا به آیین زرتشت و یا به یک سنت ایرانی پیش از اسلام مرتبط است. از این نظر فکر میکند تلاشش برای اسلامیزه کردن فرهنگ جامعه با مهمترین نمادهای جشنهای ملی در تضاد قرار می‌گیرد. اگر حکومتی که تلاش برای اسلامیزه کردن جامعه دارد نتواند سیزده به‌در یا چهارشنبهسوری و یا عید نوروز را اسلامیزه بکند، این نشان میدهد که قدرت چیرگی فرهنگی بر این ملت را ندارد.»


تخریب طبیعت؛ بهانه‌ای دیگر


درباره سیزده به‌در اما چماق دیگری هم وجود دارد: “تخریب طبیعت”. کسانی که سال‌های اول انقلاب در ایران زندگی کرده‌اند خوب به یاد دارند که رسانه‌های حکومتی چگونه هر سال در آستانه این روز با حجم وسیعی از تبلیغات و نشان دادن صحنه‌هایی از ریخت و پاش مردم در طبیعت، بطری‌ها و کیسه‌های پلاستیکی رقصان در باد، باقیمانده غذا و میوه در کنار جاده‌ها و صدها صحنه دیگر این روز را مظهر تخریب طبیعت معرفی می‌کردند.


انگار نه انگار که تخریب جنگل‌ها توسط نهادهای وابسته به حکومت، تولید بنزین آلوده، ساختمان‌سازی‌های گسترده در شهرهای بزرگ با مجوز شهرداری، شکار بی‌رویه، سدسازی و… نیز نمونه‌هایی در سطحی بسیار گسترده‌تر از تخریب طبیعت هستند.

گروه‌های طرفدار محیط زیست اما فعال شدند و این روز را به روز پاکسازی طبیعت تبدیل کردند و با کیسه‌هایی در دست در همین روز زباله‌ها را از صحنه طبیعت پاک کردند و به مردم یاد دادند که می‌توان از طبیعت لذت برد بدون آنکه آن را تخریب کرد.

حکومت ظاهرا کوتاه آمد و بدون نام بردن از سیزده به‌در، روز ۱۳ فروردین را “روز طبیعت” نام‌گذاری کرد. حالا این روز به رسمیت شناخته شده اما با نامی دیگر.


به گفته مهرداد درویش‌پور: «این عقبنشینیهایی که صورت میدهند، یعنی نه می‌خواهند سیزده بدر یا چهارشنبه سوری را به رسمیت بشناسند و نه میخواهند آن را یک امر معمول جلوه بدهند بلکه با انتخاب اسامی مندرآوردی سعی میکنند رنگ اسلامی آن را کمرنگتر بکنند.»


ترس از هرگونه شادی جمعی


با نگاهی به نوع مخالفت حکومت ایران با مراسم آیینی به راحتی می‌توان دریافت که اکثر این مخالفت‌ها با مراسمی است که در آن مردم باید از خانه بیرون بیایند و نوعی جشن همگانی یا خیابانی برگزار کنند؛ همان چیزی که در چهارشنبه سوری و سیزده به‌در اتفاق می‌افتد.


در مقابل، آیینی چون شب یلدا (بلندترین شب سال) که در آن مردم در خانه‌ها جمع می‌شوند هیچگاه با مخالفت جدی حکومت روبرو نبوده است.


مهرداد درویش‌پور برگزاری این مراسم از سوی مردم را نوعی “ایستادگی فرهنگی” در مقابل ارزش‌های حکومتی می‌داند که نماد بیرونی و اجتماعی دارند و به همین دلیل حکومت دوست ندارد آنها را شاهد باشد.


از دید دیگری این جامعه‌شناس معتقد است: «این نوع جشنها در شرایطی که بتواند تبدیل به تجمعی بشود که انگیزههای سیاسی در آن قدرتمند بشود، میتواند برای حکومت دردسرساز شود. اما من تاکید میکنم حتی اگر این جشنها زمینه یک اعتراض سیاسی هم نباشند، نفس حضور گسترده این گونه جشنها در کوچه و خیابان نوعی نمایش قدرتمند ایستادگی فرهنگیست که از لحاظ روانی برای حکومت قطعا یک شکست است.»


درویش‌پور می‌گوید وقتی میلیون‌ها نفر به سیزده به‌در می‌روند یا برای چهارشنبه سوری به خیابان‌ها می‌آیند، در حقیقت برای برگزاری مراسمی تلاش می‌کنند که “آشکارا رنگ و بوی غیراسلامی و یا در واقع غیردینی دارند و در واقع یک نوع سیلی به صورت ارزشهای اسلامی هستند”.



مقابله با غم‌پرستی توصیه‌شده از سوی حکومت


تشویق و ترغیب مردم به برگزاری مراسم و آیین‌هایی که نه با جشن و سرور بلکه با گریه و اندوه پیوند دارند، سیاست همیشگی بخش فرهنگی جمهوری اسلامی بوده است.


برای مثال می‌توان به لغو تعطیلی روز تولد امام رضا، امام هشتم شیعیان که عید نسبتا بزرگی لااقل در شهر مشهد بود و به جای آن تعطیل کردن روز کشته شدن این امام شیعیان و برگزاری مراسم سوگواری در این روز اشاره کرد.


نمونه دیگر برگزاری سفت و سخت روزهایی است که گفته می‌شود در یکی از آنها فاطمه دختر پیامبر مسلمانان کشته شده است. روز دقیق مرگ فاطمه در هیچیک از متون دینی و اسلامی مشخص نیست و حتی در روایات اسلامی آمده که او شبانه دفن شد تا کسی متوجه روز دقیق مرگش نشود. با این حال حکومت جمهوری اسلامی با نقب‌زنی در کتب شیعه چند تاریخ را بیرون آورده و همه‌ساله با نام “ایام فاطمیه” مراسم عزاداری در این روزها برگزار می‌شود.


مهرداد درویش‌پور درباره اصرار مردم بر برگزاری جشن‌های شاد می‌گوید: «در حکومتی که غمپرستی و غمبارگی به یک ارزش تبدیل شده و گریه و زاری و غمبارگی سوژه فعالیتهای حکومت است، مردم از هر فرصتی برای شادی استفاده میکنند و به ویژه سیزده به‌در و چهارشنبهسوری دوتا از فرصتهاییست که مردم میتوانند با وجد و شادی و تفریح در واقع هم به سلامت روح و روان خودشان بپردازند و هم بتوانند با این همه فشارهای سنگینی که در جامعه هست مقابله کنند.»


تلاش برای جایگزینی هویت ایرانی با هویت اسلامی


۳۷ سال است که جمهوری اسلامی تلاش می‌کند با پررنگ کردن ارزش‌ها و آیین‌های اسلامی، مراسمی با هویت ایرانی و غیر اسلامی را از صحنه به در کند. پیشنهاد کم کردن تعطیلات نوروز و افزودن بر تعطیلات عید قربان و فطر یکی از این نمونه‌هاست.

مردم اما زیر بار نرفته‌اند. این ایستادگی تا کجا دوام خواهد آورد؟ آیا در زمانی طولانی‌تر شاهد اضمحلال و رنگ باختن آیین‌هایی خواهیم بود که اسلامی نیستند؟


پاسخ درویش‌پور به این پرسش یک “نه” قاطع است. او معتقد است یک “رویارویی فرهنگی” در این زمینه میان مردم و حکومت شکل گرفته به طوری که هرچه حکومت بیشتر بگیر و ببند می‌کند مردم پافشاری بیشتری در برابر برگزاری این مراسم از خود نشان می‌دهند و این به نظر درویش‌پور حاوی یک پیام است: «آن پیام از این قرار است که اگر مردم قدرت مقابله سیاسی با این حکومت را ندارند، ولی نوعی ایستادگی فرهنگی در رویکرد و استقبالشان از این جشنها وجود دارد و این یعنی حاضر به مستحیلشدن و تندادن به ارزشهای اسلامی که حکومت با زور سعی در حقنه کردن آنها دارد نیستند و از قضا با پاسداری از جشنهایی که مورد علاقه حکومت نیست، نوعی ایستادگی فرهنگی را به نمایش می‌گذارند.


از سوی دیگر درویش‌پور معتقد است روند تا کنونی نشان داده که اتفاقا مردم هرآنچه را که از سوی حکومت تبلیغ می‌شود خلافش را انجام می‌دهند؛ از جمله در سبک پوشش، روابط جنسی، زاد و ولد و خانواده.


او می‌گوید: «همه اینها نشان میدهد که ما شاهد فرایندی نیستیم که جامعه تسلیم اقتدار فرهنگی حکومت بشود ولو اینکه به لحاظ سیاسی از توان لازم برای تغییر برخوردار نباشد. به لحاظ فرهنگی به نظر من ما شاهد گسترش ایستادگی فرهنگی و گسترش شکاف بین جامعه و ارزشهای اسلامی حاکم خواهیم بود و من هیچ روند دیگری جز تشدید این شکاف فرهنگی را در سطح جامعه نمیبینم.»


سیزدهمین روز فروردین چه نحس باشد و چه سعد، چه جشن اختتامیه نوروز باشد و چه آغاز سال کاری نو، روز طبیعت باشد یا روز تخریب طبیعت، برای مردم ایران “سیزده به‌در” است و آنگونه که تاریخ نشان داده “سیزده‌به‌در” نیز باقی خواهد ماند.


منبع: دویچه وله فارسی