آشویتس

نوشین شاهرخی


در رادیو “و د ار” آلمان بحث جالبی شنیدم در رابطه با حافظه جمعی و فردی که در آن مارتین والزر، نویسنده و متفکر آلمانی نیز شرکت داشت. وقتی شرکت کننده دیگری به وی گفت که من و تو از نسل شصت و هشتیم، والزر واکنش تندی نشان داد و گفت که اینها همه کشکه! وی از آن نسل نیست. چراکه در سال 1964 که دادگاهی برای سه نفر نازی تشکیل شد، رسانه ها از این سه تن هیولاهایی ساختند. آنجا بود که والزر مقاله ای مینویسد با تیتر “آوشویتس ما”!!! وی تأکید میکند که آوشویتس بدون تفکر آلمانی نمیتوانست موجودیت یابد.

این تفاوت میان متفکران آلمانی است با متفکران ایرانی در پنجاه سال پس از آن! اگر تفکر و فرهنگ ایرانی حتی از سوی متفکران به چالش کشیده نشود و همواره سازش و بده و بستان نقش اول را بازی کند، ما خواهیم ماند همانجا که ایستاده بودیم و ایستاده ایم و فرهنگ دمکراتیک و آزادیخواهی هیچگاه در ما رشد نخواهد یافت.

ما باید سهم خودمان را در این بیفرهنگی ها به چالش بگیریم، در بی تفاوتی ها، در چشم بستن بر جنایات و سرکوب افرادی که شاید با ما هم نظر، هم جنس و یا هم کیش نباشند!!! سهم خودمان را در قدمهای کوچک، در زندگی روزمره، در فاصله حرف و عمل، در تفاوت شعار و کردار!!! و پیش از هرچیز خودمان را به چالش بگیریم وگرنه این دور بی فرهنگی ادامه خواهد یافت و یافت و یافت…