بابک غفوری آذر: «لحظه مهسا»

تأثیر شگرف «لحظه مهسا» بر هنرهای نمایشی ایران


تحولات متأثر از اعتراض‌های سراسری اخیر در زمینه هنرهای نمایشی ایران، با بازداشت ترانه علیدوستی و اظهارات بی‌سابقه حمید فرخ‌نژاد علیه رهبر جمهوری اسلامی وارد مرحله تازه‌ای شد. تحولاتی که در تمام ابعاد قابل مقایسه با چهار دهه گذشته از زمان شکل‌گیری جریان رسمی تولید فرهنگی و هنری در حکومت جمهوری اسلامی نیست.

حاصل این تحولات را می‌توان به طور خلاصه این چنین توصیف کرد: «کاهش چشمگیر مشروعیت فعالیت بر اساس معیارهای حکومت نزد تولیدگران فرهنگی و هنری» تا پیش از اعتراض‌های سراسری اخیر چنین امتناع و سرباز زدنِ مشهودی بویژه از سوی سینماگران شناخته شده فعال در جریان رسمی دیده نمی‌شد.


یکی از وجوه مهم اعتباری حکومت جمهوری اسلامی بویژه در مناسبات بین‌المللی، محصولات فرهنگی و هنری تولید شده در ایران بود که در شکل‌دهی تصویر عمومی این حکومت در دنیا نقش مهمی داشت. در این تصویر عمومی، جمهوری اسلامی کوشش می‌کرد با نمایش نوعی از پذیرش فرهنگی به ‌ویژه در مقایسه با رقبایش در جهان اسلام، از ممکن بودن زیست فرهنگی در ایران صحبت کند.

اگر وجود احکام سنگسار، قصاص نفس (حتی برای مرتکبان زیر ۱۸ سال) و حجاب اجباری نزد ناظران بیرونی عجیب و نپذیرفتنی جلوه می‌کرد، وجود تولیدات فرهنگی و هنری و مهم‌تر از همه صنعت سینمایی که در تولیداتش، زنان حجاب اجباری را رعایت می‌کردند و مضامینش تا سال‌ها درباره انسان‌دوستی و مدارا بودند، بهترین پاسخ از وجود زیست فرهنگی پویا به منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی می‌داد.

جمهوری اسلامی تداوم فعالیت هنری در ایران پس از ۵۷ را پذیرفت و ممکن کرد اما در ازای آن بخشی از اعتبار محصولات تولید شده را به نام خود زد. آشکار است که بخش قابل توجهی از آثار هنری تولید شده نه کاملاً مورد پذیرش و دلخواه حکومت بلکه در مواردی کاملا خلاف دیدگاه‌های موردنظرش بودند، اما در مجموع حکومت با بهره‌مندی از حضور بدنه توانا و آگاه تولیدگران فرهنگی و هنری، تصویر عمومی خود را از حکومت های افراطی دنیا متفاوت و حتی حجاب را در قالب نوعی خواسته فرهنگی عمومی به دنیا عرضه کرد.

در واقع جمهوری اسلامی تلاش کرد تا آنجا که می‌تواند از ریشه‌های عمیق تولید فرهنگی و هنری در ایران و دستاوردهای هنرمندان به سود خود استفاده کند. در این راه البته انبوهی از نام‌های مختلف در مقاطع زمانی گوناگون تلاش کردند با فاصله‌گیری از معیارهای رسمی اجازه بهره‌مندی حکومت از محصولاتشان را ندهند و برخی، حتی حضور در جریان رسمی تولید فرهنگی و هنری داخل ایران را ترک کردند.

اما «لحظه مهسا» و اعتراض‌های سراسری مردم، تغییرات عمیقی در این همراهی نانوشته و بحث‌انگیز ایجاد کرد. حجاب از سر برداشتن سینماگران زن، مهم‌ترین جلوه بیرونی این تغییر قرارداد بود که فرآیند سلب مشروعیت بهره‌مندی حکومت جمهوری اسلامی از دستاوردهای فرهنگی و هنری را به اوج رساند.

در کنار حجاب برداشتن بازیگران زن، اظهارنظرها و اقدامات سایر سینماگران ایرانی (چه در داخل و چه خارج کشور) در زمینه‌های مختلف، این فرایند را پیش برد. جدایی روزهای اخیر حمید فرخ‌نژاد از جریان رسمی تولیدات فرهنگی و هنری بویژه با درنظرگرفتن حضورش در برخی آثار تبلیغی، اظهارنظر صریح مانی حقیقی درباره لزوم عدم شرکت هنرمندان در جشنواره‌های فجر و اشتباه بودن شرکت در این جشنواره‌ها در دوره‌های گذشته، عذرخواهی چهره‌هایی چون محمدعلی طالبی از ساخت فیلم با حجاب اجباری، پوزش مصطفی عزیزی از ساخت سریال برای صدا و سیما، صراحت بی‌سابقه اصغر فرهادی در انتقاد از اقدامات حکومت و انسجام چشمگیر سینماگران منتقد و مخالف در خارج از کشور در قالب شکل‌دهی تشکل‌هایی برای توجه دادن جشنواره‌ها و رویدادهای بین‌المللی به عدم پذیرش آثار و نمایندگان دولتی سینمای ایران از نمونه‌های دیگر اقداماتی است که در قالب سلب مشروعیت از حکومت در بخش فرهنگ و هنر محسوب می‌شوند.

همراهی این روزهای سینماگران منتقد و مخالف با خواسته‌های معترضان، جمهوری اسلامی را در مسیر محتومی از فاصله‌گیری با تولیدات بخش مهمی از فعالان فرهنگی و هنری قرار داده که بار اصلی جریان تولید هنرهای نمایشی ایران را به دوش می‌کشیدند.

مسئولان حکومتی سینمای ایران در اظهارنظرهای رسمی با مرتبط کردن فضای اعتراضی در میان سینماگران ایرانی به مطالبات اجتماعی و اقتصادی، تعداد فعالان سینمایی مخالف را اندک توصیف و از تداوم روند عادی تولید و عرضه محصولات نمایشی صحبت می‌کنند.

از دیگر نشانه‌های بی‌سابقه بودن تحولات اخیر سکوت نام‌های شاخص همراه و حامی حکومت در حوزه فرهنگی و هنری است. از زمان شروع اعتراض‌ها، خبری از صدور بیانیه‌هایی در حمایت از نظام و بیان اظهارنظرهایی در تائید اقدامات حکومت از سوی نام‌هایی چون ابراهیم حاتمی‌کیا، مجید مجیدی، مسعود ده‌نمکی، بهروز افخمی، رضا میرکریمی، احمدرضا درویش، سعید ملکان، محمدحسین مهدویان، نرگس آبیار، بهروز شعیبی و منوچهر محمدی نیست. اتفاقی که خود نشان از عمیق بودن شکاف ایجاد شده دارد.

با این همه حکومت احتمالاً بیش از گذشته چشم به حضور و استفاده از محصولات بدنه ایدئولوژیک همراهش دارد و در کنار آن تلاشی برای همراه کردن بخشی از فعالان مرتبط با جریان تجاری در عادی‌سازی شرایط و ممانعت از ریزش بیشتر در بدنه منتقد می‌کند.

عامل تعیین‌کننده در این شرایط، رفتار مخاطبان است. مخاطبانی که اتفاقاً در سال‌های اخیر نقش مهمی در هدایت سینماگران به سمت بیان مطالبات اعتراضی‌شان داشته‌اند. کاهش چشمگیر تعداد تماشاگران سینماهای ایران در دو سال اخیر، بویژه در سه ماه گذشته، نشان از بی‌علاقگی این مخاطبان به محصولات سینمایی این سال‌ها دارد و تداوم این رفتار به شدت بر مشکلات حکومت در تداوم روند پیشین و عادی نمایی شرایط می‌افزاید.

با تغییرات محسوسی که در میزان رعایت حجاب اجباری از سوی زنان در خیابان‌های شهرهای مختلف ایران دیده می‌شود و برخی در همین هفته‌های اخیر از سخت‌تر شدن فیلمبرداری آثار سینمایی در خیابان‌ها به خاطر چشمگیر بودن عدم رعایت حجاب اجباری صحبت‌ می‌کنند، فرآیند دور شدن محصولات رسمی از واقعیت‌های اجتماعی بیش از پیش ادامه پیدا می‌کند.

تعیین تکلیف و حاصل نهایی اتفاقات رخ داده در جریان رسمی تولید محصولات نمایشی ایران به نتیجه منازعه در جریان میان جامعه و حکومت بستگی دارد. با این همه بعید است در کوتاه‌مدت تأثیر ریزش‌های اخیر در هنرهای نمایشی ایران به آسانی از سوی حکومت قابل ترمیم باشد.


بابک غفوری آذر