فروپاشی از درون

بیژن اشتری


به توصیه اکید ویلیام تابمن، نویسنده کتاب «خروشچف»، که هم اکنون آن را در دست ترجمه دارم، کتاب نسبتا تازه ولادیسلاو زابوک، را روی صفحه موبایلم می‌خوانم. این آقای زابوک نویسنده کتاب «بچه‌های ژیواگو» است که به فارسی ترجمه شده، هرچند ترجمه‌اش بسیار ضعیف است و ارزش‌های کتاب اصلی را نمی‌نماید.


اما این کتاب تازه زابوک، که درباره دلایل فروپاشی شوروی است، واقعا معرکه است و امیدوارم روزی به فارسی ترجمه شود. من نکات جالب کتاب را برای خودم یادداشت می‌کنم. گفتم شاید این نکات برای شما هم جالب باشد.


زابوک معتقد است که انقلاب‌ها بیش از آن که مدیون تلاش‌های خیابانی مبارزان خود باشند مدیون بحران ‌هایی‌ هستند که خود رژیم برای خودش درست می‌کند (بحرانهای خودبراندازانه). این‌ها بحران‌‌هایی‌ست که به دلیل جهالت و خودشیفتگی مدیران فاقد صلاحیت به وجود می‌آید. برای مثال گورباچف که یک لنینیست واقعی بود، سعی داشت که با استفاده از آموزه‌های لنینی عهد عتیقی مسایل پیچیده شوروی دهه هشتاد را حل کند. مدیران شوروی در یک دهه پایانی تبدیل شده بودند به ژنراتورهای ایجاد بی‌نظمی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی.


برخلاف تصور عموم، فروپاشی شوروی ارتباط چندان زیادی به دخالت آمریکا و غرب نداشت. زابوک معتقد است که جرج بوش پدر حتی در مقطعی، در تابستان نود و یک، در صدد برآمد که با ابتکار شخصی خودش سران جمهوری‌های شوروی را به ماندن در اتحاد شوروی ترغیب کند. امریکایی‌ها تجزیه شوروی را به ضرر صلح و ثبات جهانی ارزیابی می‌کردند.


شوروی زمانی شروع به فروپاشی کرد که قدرت نرمش رو به اضمحلال گذاشت و بنیان‌های ایدیولوژیکی‌اش همه مشروعیت خود را نزد مردم از دست داد و نهایتا ارتباط مستقیمی وجود دارد بین روند چاپ بی‌رویه و بدون پشتوانه پول و ساقط شدن حکومت دیکتاتوری.


شوروی در سال هزار و نهصد و هشتاد و شش، بیش از چهار میلیارد روبل اسکناس چاپ کرد. سال بعد، شش میلیارد روبل. سال مابعد، هجده میلیارد روبل. و نهایتا در سالی که فروپاشید، نود و سه میلیارد روبل.


منبع: ایران امروز